← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

دریافت سبک : کلیک کنید

 

فاطمه جان خیز و بنگر ناله هایم

در کنار پیکر تو در نوایم

نیمه ی شب دیده گریان بهر غسل تو بیایم

آه ، بی کس و تنها شدم من

صاحب غم ها شدم

فاطمه جان

آه ، ای جوان قد کمانم

کن دعا زنده نمانم

فاطمه جان

صدیقه ی کبرایی ، یازهرا یا زهرا

انسیه الحورایی ، یازهرا یازهرا

 

خانه دیگر بی تو گشته قتلگاهم

کی رود از خاطر من سوز و آهم

نیمه میره به سوی پیکرت زهرا نگاهم

آه ، زیر پا افتاده بودی

از صدا افتاده بودی

فاطمه جان

آه ، بی پسر گشتی و دیدم

من عبا رویت کشیدم

فاطمه جان

صدیقه ی کبرایی ، یازهرا یازهرا

انسیه الحورایی ، یازهرا یازهرا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۲
← نعمتی →

دریافت سبک : کلیک کنید

 

خاک عزا شد بر سر ، ای وای ای وای

رفته ز دستم مادر ، ای وای ای وای

عزیز پیغمبر

غسل و کفن شد نیمه شب نیمه شب نیمه شب

روضه بخوانم زیر لب زیر لب زیر لب

واویلا واویلا

 

چگونه شویم اورا ، اسماء اسماء

این ورم بازو را ، اسماء اسماء

خون های پهلو را

دار و ندارم جان داده جان داده جان داده

لرزه به جانم افتاده افتاده افتاده

 

قیامتی شد برپا ، ای وای ای وای

نگاه آخرِ مولا ، ای وای ای وای

به پیکر زهرا

بند کفن را می بندد می بندد می بندد

چشم حسن را می بندد می بندد می بندد

 

خاک عزا شد بر سر ، ای وای ای وای

رفته ز دستم مادر ، ای وای ای وای

عزیز پیغمبر

غسل و کفن شد نیمه شب نیمه شب نیمه شب

روضه بخوانم زیر لب زیر لب زیر لب

واویلا واویلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۱
← نعمتی →

جهت دریافت نوا کلیک کنید

 

آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود

تصویر یک زن روی دست مرتضی بود

 

آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت

این ها همه درد سر شیر خدا بود

 

هی دست روی دست میزد راه می رفت

صدها گره در کار یک مشکل گشا بود

 

یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم

غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود

 

هر عضو را بینی که کاری تر شکسته

بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود

 

یادش نرفته حیدر کرار روزی

می دید زهرایش به زیر دست و پا بود

 

مادر به هر درد سری آخر کفن شد

دلشوره ها بهر شهید کربلا بود

 

پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند

یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود

 

یک پیکر عریان و بی سر روی خاک

منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود

 

جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند

تشییع آقا بین تکه بوریا بود

 

اهل القری آقای مارا دفن کردند

آن آقایی که در بیبان ها رها بود

 

فرمود فرزندش نشد او را ببوسم

چون بند بند پیکرش از هم جدا بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۰
← نعمتی →

برای دریافت نوای این مطلب کلیک کنید

 

حالا که بی پناه شدم یا ابن فاطمه

محتاج یک نگاه شدم یا ابن فاطمه

 

با دست خویش آبروی خویش برده ام

بیچاره ی گناه شدم یا ابن فاطمه

 

تا خواستم زمین بخورم با دعای تو

هر بار رو به راه شدم یا ابن فاطمه

 

شام غریبان شده اما نیامدی

خیره به یک نگاه شدم یا ابن فاطمه

 

ای کاش همچنان شهدا وقت رفتنم

بینم چو قرص ماه شدم یا ابن فاطمه

 

اما زمان زمان گریه به غم های مادرت

در زمره ی سپاه شدم یا ابن فاطمه

 

قدری غم غریبی مولاست در دلم

سر در میان چاه شدم یا ابن فاطمه

 

با که بگویم از غم مظلومی علی

دلخون شبیه آه شدم یا ابن فاطمه

 

مادر میان کوچه صدا زد حسن بیا

محتاج تکیه گاه شدم یا ابن فاطمه

 

با گریه حسین عزیز تو می شوم

با آنکه رو سیاه شدم یا ابن فاطمه

 

هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد

راهی قتلگاه شدم یا ابن فاطمه

 

امسال حاجت دل مارا روا کنید

ما را مسافر حرم کربلا کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۵۹
← نعمتی →

سبک پخش شده  در وبلاگ می باشد

نوحه – زمینه

 

درودیوار و کوچه

بسم الله

.:جهت دانلود سبک کلیک کنید:.

ای آسمانی ، ماه دل من – هستی حیدر، ای حاصل من

گِریم من ازغم تو وای وای وای

نالم زماتم تو       وای وای وای

 

دیدم چگونه ، نقش زمینی – ناله زدی تو ، فضه خذینی

یک قلب پر زکینه وای وای وای

مسمارداغ و سینه وای وای وای

 

در بین آتش ، گشتی گرفتار– شدتکیه گاهِ ،توکنج دیوار

من ریسمان به گردن وای وای وای

توزیر دست دشمن وای وای وای

 

تاضربِ سیلی ، اثر گذارد – چشمان تارت، سویی ندارد

لرزان شده صدایت وای وای وای

شد مجتبی عصایت وای وای وای

با بغض دل تورازد وای وای وای

سیلی بی هوا زد وای وای وای

بستر

در بین بستر،غرق نوایی -  آه تو دارد ، بوی جدایی

از من گرفته ای رو   وای وای وای

یار شکسته پهلو وای وای وای

 

در این نود روز،توچه کشیدی- بودی رشیده، حالا خمیدی

اشک از دودیده ریزم وای وای وای

 لاغر شدی عزیزم وای وای وای

 

هرشب کنارت،احیا بگیرم - یا تو بمانی، یا من بمیرم

گریه مکن شب و روز وای وای وای

آهت شده جگر سوز وای وای وای

زهرا ببین غریبم وای وای وای

من بی تو غم نصیبم وای وای

وداع

آرام جانم ، ترک سفرکن – یارجوانم،حالم نظر کن

بنگرکه بیقرارم وای وای وای

زهرا بمان کنارم وای وای وای 

چشمان زخمی، یک لحظه بگشا–احوال حیدر،داردتماشا

دستم به دامن تو وای وای وای

خونم به گردن تو وای وای وای

دیگر زپا نشستم وای وای وای

زهرا مرو زدستم وای وای وای

این درد سینه،برده امانت-دشمن چه کرده بااستخوانت

افتاده دستت ازکاروای وای وای

از ضربه های بسیار وای وای وای 

اذیت مشوبا،بااین زخم پهلو-توبااشاره ،کمترسخن گو

ای یارچاره سازم وای وای وای

زهرا بگو چه سازم وای وای وای

جواب حضرت زهرا سلام اله علیها

ای مردتنها،بنشین کنارم-تاسربه روی پایت گذارم

گویم به چشم خونباروای وای وای

حیدر خدانگهدار وای وای وای

 

دراین سه ماهه،زحمت کشیدی-کردی تحمل،آهم شنیدی

شد موسم وصالم وای وای وای وای

دیگر نما حلالم وای وای وای

 جسمم شبانه،تنهاکفن کن - غسلم به زیر،این پیرهن کن

تابوت من به شانه وای وای وای

تنها ببر شبانه وای وای وای

دلشوره دارم،بهر یتیمان-جان تو و این طفلان گریان

دانی زچه در شور و نوایم - تنها به فکر ، کرب وبلایم

حسین کفن ندارد وای وای وای

جز پیرهن ندارد وای وای وای

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۴۲
← نعمتی →

 

 

یاد شهدای عملیات خیبر گرامی

 گل شقایق

ماه اسفند می دهد بوی

شیرمردان بیشه خیبر

گشت با رمز یا رسول ا..

بین نیزارها تنی بی سر

همت افتاد باکری افتاد

تا که این انقلاب بر پا ماند

گریه می کرد یک نفر میگفت

که رفیقم طلاییه جا ماند

 


روحمان با یادشان شاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۹
← نعمتی →

برای دریافت سبک کلیک کنید

 

به درد و غم گرفتارم چه سازم

پس از تو بی کس و یارم چه سازم

 

زجا برخیز و کاری کن عزیزم

گره افتاده در کارم چه سازم

 

 پریشانم پریشانم پریشان

بیا و قلب یارت را مسوزان

 

به پای هم دوتایی پیر گشتیم

دهد امشب نگاهت بوی هجران

 

خدا داند که من طاقت ندارم

میان قبر جسمت را گذارم

 

چگونه من لحد چینم به رویت

مرو از دستم ای دار و ندارم

 

علی جان کن نظر آشفته حالم

ببین ای همسفر بشکسته بالم

 

در این نه ساله هرچه دیدی ای یار

حلالم کن حلالم کن حلالم

 

پس این بر غم غربت اسیری

علی جان گریه کن آرام گیری

 

از آن ترسم که غم گیرد به رویت

تو با این حال قبل از من بمیری

 

خدا لعنت کند آنکه مرا زد

اراذل های یثرب را صدا زد

 

همین که دید سرگرم تو هستم

به جان تو لگد را بی هوا زد

 

نفس های گرفتار من افتاد

به دست خادمه کار من افتاد

 

بدان آقا مقصر من نبودم

تکانی خوردم و بار من افتاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۰۴
← نعمتی →

برای دریافت سبک کلیک کنید

 

خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم

تماشا کن اشک روانم ، یازهرا

ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم

نده با داغ خود عذابم ، یازهرا

یازهرا ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی

همه زندگی مرا پاشیدی

ز من دل بریدی

خدانگهدار ، ای همسر علی

ببین چه خاکی ، شد بر سر علی

نظر نما بر ، چشم تر علی

فاطمه جان زهرا مرو مرو

 

زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم

ببین دیگر از پا نشستم ، یازهرا

فدای آه بی صدایت ، چرا میلرزد دست و پایت

مپوشان از من ناله هایت ، یازهرا

یازهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در

فقط پیکرت میشود لاغرتر

زدی بس که پر پر

دلم گرفته ، حرفی نمیزنی

بدان که آخر ، تو قاتل منی

امان ز دست ، مسمار آهنی

فاطمه جان زهرا مرو مرو

 

دهد فضه تا که تکانم ، ز هم وا گردد استخانم

نشیند خون روی لبانم ، یازهرا

در و دیواری خون گرفته ، شد از مسماری خون گرفته

رخت را آری خون گرفته ، یازهرا

یازهرا ، کسی که در قلعه از جا کنده

شد از روی بانوی خود شرمنده

مغیره(لعنت الله علیه) میخنده

رسیده وقت هجران ما دوتا

مزن به پیشم این گونه دست و پا

قرار ما شد گودال کربلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۰۲
← نعمتی →

برای دریافت سبک کلیک کنید

 

آسمون دل خونه ، ای وای ای وای

دلم گرفته بهونه ، ای وای ای وای

که روضه میخونه

از غم و غصه گریونم ، گریونم گریونم

روضه ی مادر میخونم ، میخونم میخونم

واویلا واویلا

 

شور قیامت برپاست ، ای وای ای وای

نشسته در خون زهراست ، ای وای ای وای

مادر عاشوراست

مدینه سرد و غمگینه ، غمگینه غمگینه

ز خون زهرا رنگینه ، رنگینه رنگینه

واویلا واویلا

 

هستی حیدر افتاد ، ای وای ای وای

سوره ی کوثر افتاد ، ای وای ای وای

بال کبوتر افتاد ، ای وای ای وای

فاطمه با سر افتاد ، ای وای ای وای

شعله به معجر افتاد ، ای وای ای وای

یک دفعه مادر افتاد ، ای وای ای وای

فاطمه زیر دست و پا ، دست و پا دست و پا

پیش نگاه بچه ها ، بچه ها بچه ها

واویلا واویلا

 

شاخه گل پژمرده ، ای وای ای وای

فاطمه سیلی خورده ، ای وای ای وای

صبر حسن برده

کشته حسن را این درد ، ای وای ای وای

پیش نگاه نگاهم آمد ، ای وای ای وای

عقده خود وا کرد

بارون گریه میباره ، میباره میباره

گمشده هردو گوشواره ، گوشواره گوشواره

صورت مادر خاکی شد ، ... یا زهرا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۹
← نعمتی →

دریافت نوای این شعر : کلیک کنید

 

هرچه بود از در و دیوار خودم فهمیدم

حاجتی نیست به اسرار خودم فهمیدم

 

راز حبس نفس و جوشش خون از سینه

از فرو رفتن مسمار خودم فهمیدم

 

همه گویند دگر رفتنی هستی بیمار

به قیامت شده دیدار خودم فهمیدم

 

از چه لبخند بع تابوت زدی بعد سه ماه

حاجتی نیست به گفتار خودم فهمیدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۸
← نعمتی →

دریافت سبک این مطلب : کلیک کنید

 

مادر ، خزون شده بهار زینب

ببین که بیقرار زینب

بیا بشین کنار زینب

مادر

 

مادر ، شکست اگرچه پر و بالت

رحت باشه دیگه خیالت

ایشالا که خوب شه حالت

مادر

 

مادر ، چشمای نیمه بازتو نبند

برای دلخوشی من بخند

زخمای تو قاتل زینبند

مادر

 

مادر ، خودم دیدم نفس نفس زدی

از زیر در تا بیرون اومدی

چه ساعتی چه صحنه ی دردی

مادر

 

مادر ، زخمای بستر تو خوب نشد

سوختگی سر تو خوب نشد

له شدی پیکر تو خوب نشد

مادر

 

مادر ، با هر نفس خونین میشه لبات

رمق نداره پس چرا صدات

کشتی منو با این وصیتات

مادر

 

مادر ، یه بار دیگه منو بغل بگیر

هی زیر لب چرا تو سر بزیر

همش میگی زینب میشه اسیر

مادر

 

مادر ، اینقده قلبمو اتیش نزن

فقط یه جمله ای بگو به من

بگو حسین منو می کشن

مادر

 

مادر ، قصه ی پیرهن چیه بگو

وظیفه های من چیه بگو

دردسر یه زن چیه بگو

مادر

 

مادر ، کربلا کربلا میگی چرا

ذبیح بالقفا میگی چرا

غسیل بالدماء میگی چرا

مادر

 

مادر ، یعنی پیش چشای خواهرش

خنجرو میذارن رو حنجرش

پیش چشام جدا میشه سرش

مادر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۴
← نعمتی →

برای دریافت نوای این شعر کلیک کنید

 

نظر نما که گرفتاری ام زیاد شده

ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده

 

چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید

ببخش توبه تکراری ام زیاد شده

 

بزرگواری و نگذاشتی زمین بخورم

به زحمت او بدهکاری ام زیاد شده

 

به چشم خلق گناه است گریه کردن ما

چه خوب شد که گنه کاری ام زیاد شده

 

ز درد روضه دگر شب نمی برد خوابم

شبیه فاطمه بیداری ام زیاد شده

 

صدای یا ابتایش به گوش می آید

دلم شکستنی است ، زاری ام زیاد شده

 

کسی که صاحب اشک است لشکر زهراست

به لطف فاطمه یاری ام زیاد شده

 

قسم به غیرت حیدر زدند زهرا را

به این دلیل عزاداری ام زیاد شده

 

به فضه گفت دعا کن دگر بمیرم من

که زحمت من و بیماری ام زیاد شده

 

به هیچ مرهمی این زخم هم نمی آید

هزینه های نگه داری ام زیاد شده

 

حلال کن چقدر خون پیرهن شستی

ملافه های پرستاری ام زیاد شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۰
← نعمتی →