← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

۲۰ مطلب با موضوع «حضرت زهرا(س)» ثبت شده است

چادر خاکی

ای تکیه گاه شانه ی بی یاورم مرو
ای بوسه گاه زخمی بال و پرم مرو

 

بر زندگی ساده نه ساله رحم کن
من التماس می کنمت همسرم مرو

روز مرا چو چادر خاکی سیه مکن
ای قبله گاه نور بیا از حرم مرو

دستم به دامنت قسمم را قبول کن
زهرا به حق اشک دو چشم ترم مرو

خیبر شکن ببین که به زانو در آمده
بی تو غریب می شوم ای همسرم مرو

باور نمی کنی که بدون تو بی کسم
کی می شود جدایی تو باورم مرو

سنگ صبور من بروی بهر درد دل
سر تا کمر به چاه فرو می برم مرو

«تبت یداه»آنکه ز ساقه نو را شکست

یاس کبود من گل نیلوفرم مرو

زینب شبی لبش در گوشت نهاد و گفت
کردم دعا که خوب شوی مادرم مرو

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۸:۴۰
← نعمتی →
بسم الله
صلی الله علیکِ یا ام الحسن و الحسین یا فاطمه الزهرا



تا آه میکشی نگران می کنی مرا

آخر شبیه خویش کمان می کنی مرا

زهرا ببین چگونه به زانو در آمدم
اسباب شادی دگران می کنی مرا

با ابروی گره زده لبخند میزنی
مثل گذشته با جوان میکنی مرا

گفتم عزیز من تو زنی پشت در مرو
عمری اسیر زخم زبان می کنی مرا

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۷:۵۳
← نعمتی →

 

السلام علیک یافاطمه الزهرا (س)

از خانه ات تا عرش راهی نیست زهرا

دیگر مجال سوز آهی نیست زهرا

از تنگ نای این در و دیوار برخیز

بهتر از اینجا تکیه گاهی نیست زهرا

پیچیده در گوشم صدای ضرب سیلی

سنگین تر از این ماه ماهی نیست زهرا

سردسته ی این قوم سنگین است دستش

بر ضربه های او پناهی نیست زهرا

با آبروریزی علی را میبرند و

جز تو برای او سپاهی نیست زهرا

بی بی زبانم لال چادر بر سرت کن

خیره تر از اینجا نگاهی نیست زهرا

یا که رها کن دامنش را زود برگرد

یا مثل اینجا قتلگاهی نیست زهرا

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۲۰
← نعمتی →

 

السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)

سرای دیده بارانی است مردم

دگر وقت پریشانی است مردم

رسیده باز بوی فاطمیه

هوای شهر طوفانی است مردم

گرفته غم چنان راه نفس را

که گریه هست،آوا نیست مردم

کسی که سوز زهرا در دل اوست

ندایش بیت الاحزانی  است مردم

رسد از آسمان ها یک صدایی

ببینید صوت زهرایی است مردم

یکی گوید به این هیزم بدستان

سرایم عرش رحمانی است مردم

به آن دسته که در راهند گویید

به پشت در دگر جا نیست مردم

لگد، مسمار در فضه کجایی

که دیگر وقت افشاء نیست مردم

چنان در سینه جا خوش کرد مسمار

نیازی بر لگدها نیست مردم

بیاور زود فضه چادرم را

زمانی بر مدارا نیست مردم

علی را دست بسته می کشند و

کنون وقت تماشا نیست مردم

گرفتم دامنش را تا بدانند

امیر عشق تنها نیست مردم

اگر دست از سر او برندارید

دم گیسو پریشانی است مردم

مقام دختر احمد که کمتر

از آن ناقه به دنیا نیست مردم

یهودی فدک اینجا صدا زد

که این رسم مسلمانی است مردم ؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۱۰:۱۱
← نعمتی →

دریافت سبک : کلیک کنید

 

فاطمه جان خیز و بنگر ناله هایم

در کنار پیکر تو در نوایم

نیمه ی شب دیده گریان بهر غسل تو بیایم

آه ، بی کس و تنها شدم من

صاحب غم ها شدم

فاطمه جان

آه ، ای جوان قد کمانم

کن دعا زنده نمانم

فاطمه جان

صدیقه ی کبرایی ، یازهرا یا زهرا

انسیه الحورایی ، یازهرا یازهرا

 

خانه دیگر بی تو گشته قتلگاهم

کی رود از خاطر من سوز و آهم

نیمه میره به سوی پیکرت زهرا نگاهم

آه ، زیر پا افتاده بودی

از صدا افتاده بودی

فاطمه جان

آه ، بی پسر گشتی و دیدم

من عبا رویت کشیدم

فاطمه جان

صدیقه ی کبرایی ، یازهرا یازهرا

انسیه الحورایی ، یازهرا یازهرا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۲
← نعمتی →

دریافت سبک : کلیک کنید

 

خاک عزا شد بر سر ، ای وای ای وای

رفته ز دستم مادر ، ای وای ای وای

عزیز پیغمبر

غسل و کفن شد نیمه شب نیمه شب نیمه شب

روضه بخوانم زیر لب زیر لب زیر لب

واویلا واویلا

 

چگونه شویم اورا ، اسماء اسماء

این ورم بازو را ، اسماء اسماء

خون های پهلو را

دار و ندارم جان داده جان داده جان داده

لرزه به جانم افتاده افتاده افتاده

 

قیامتی شد برپا ، ای وای ای وای

نگاه آخرِ مولا ، ای وای ای وای

به پیکر زهرا

بند کفن را می بندد می بندد می بندد

چشم حسن را می بندد می بندد می بندد

 

خاک عزا شد بر سر ، ای وای ای وای

رفته ز دستم مادر ، ای وای ای وای

عزیز پیغمبر

غسل و کفن شد نیمه شب نیمه شب نیمه شب

روضه بخوانم زیر لب زیر لب زیر لب

واویلا واویلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۱
← نعمتی →

جهت دریافت نوا کلیک کنید

 

آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود

تصویر یک زن روی دست مرتضی بود

 

آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت

این ها همه درد سر شیر خدا بود

 

هی دست روی دست میزد راه می رفت

صدها گره در کار یک مشکل گشا بود

 

یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم

غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود

 

هر عضو را بینی که کاری تر شکسته

بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود

 

یادش نرفته حیدر کرار روزی

می دید زهرایش به زیر دست و پا بود

 

مادر به هر درد سری آخر کفن شد

دلشوره ها بهر شهید کربلا بود

 

پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند

یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود

 

یک پیکر عریان و بی سر روی خاک

منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود

 

جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند

تشییع آقا بین تکه بوریا بود

 

اهل القری آقای مارا دفن کردند

آن آقایی که در بیبان ها رها بود

 

فرمود فرزندش نشد او را ببوسم

چون بند بند پیکرش از هم جدا بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۹:۰۰
← نعمتی →

برای دریافت نوای این مطلب کلیک کنید

 

حالا که بی پناه شدم یا ابن فاطمه

محتاج یک نگاه شدم یا ابن فاطمه

 

با دست خویش آبروی خویش برده ام

بیچاره ی گناه شدم یا ابن فاطمه

 

تا خواستم زمین بخورم با دعای تو

هر بار رو به راه شدم یا ابن فاطمه

 

شام غریبان شده اما نیامدی

خیره به یک نگاه شدم یا ابن فاطمه

 

ای کاش همچنان شهدا وقت رفتنم

بینم چو قرص ماه شدم یا ابن فاطمه

 

اما زمان زمان گریه به غم های مادرت

در زمره ی سپاه شدم یا ابن فاطمه

 

قدری غم غریبی مولاست در دلم

سر در میان چاه شدم یا ابن فاطمه

 

با که بگویم از غم مظلومی علی

دلخون شبیه آه شدم یا ابن فاطمه

 

مادر میان کوچه صدا زد حسن بیا

محتاج تکیه گاه شدم یا ابن فاطمه

 

با گریه حسین عزیز تو می شوم

با آنکه رو سیاه شدم یا ابن فاطمه

 

هنگام روضه چشم مرا گریه باز کرد

راهی قتلگاه شدم یا ابن فاطمه

 

امسال حاجت دل مارا روا کنید

ما را مسافر حرم کربلا کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۵۹
← نعمتی →

برای دریافت سبک کلیک کنید

 

به درد و غم گرفتارم چه سازم

پس از تو بی کس و یارم چه سازم

 

زجا برخیز و کاری کن عزیزم

گره افتاده در کارم چه سازم

 

 پریشانم پریشانم پریشان

بیا و قلب یارت را مسوزان

 

به پای هم دوتایی پیر گشتیم

دهد امشب نگاهت بوی هجران

 

خدا داند که من طاقت ندارم

میان قبر جسمت را گذارم

 

چگونه من لحد چینم به رویت

مرو از دستم ای دار و ندارم

 

علی جان کن نظر آشفته حالم

ببین ای همسفر بشکسته بالم

 

در این نه ساله هرچه دیدی ای یار

حلالم کن حلالم کن حلالم

 

پس این بر غم غربت اسیری

علی جان گریه کن آرام گیری

 

از آن ترسم که غم گیرد به رویت

تو با این حال قبل از من بمیری

 

خدا لعنت کند آنکه مرا زد

اراذل های یثرب را صدا زد

 

همین که دید سرگرم تو هستم

به جان تو لگد را بی هوا زد

 

نفس های گرفتار من افتاد

به دست خادمه کار من افتاد

 

بدان آقا مقصر من نبودم

تکانی خوردم و بار من افتاد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۰۴
← نعمتی →

برای دریافت سبک کلیک کنید

 

خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم

تماشا کن اشک روانم ، یازهرا

ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم

نده با داغ خود عذابم ، یازهرا

یازهرا ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی

همه زندگی مرا پاشیدی

ز من دل بریدی

خدانگهدار ، ای همسر علی

ببین چه خاکی ، شد بر سر علی

نظر نما بر ، چشم تر علی

فاطمه جان زهرا مرو مرو

 

زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم

ببین دیگر از پا نشستم ، یازهرا

فدای آه بی صدایت ، چرا میلرزد دست و پایت

مپوشان از من ناله هایت ، یازهرا

یازهرا ، نگفتی چه شد بین دیوار و در

فقط پیکرت میشود لاغرتر

زدی بس که پر پر

دلم گرفته ، حرفی نمیزنی

بدان که آخر ، تو قاتل منی

امان ز دست ، مسمار آهنی

فاطمه جان زهرا مرو مرو

 

دهد فضه تا که تکانم ، ز هم وا گردد استخانم

نشیند خون روی لبانم ، یازهرا

در و دیواری خون گرفته ، شد از مسماری خون گرفته

رخت را آری خون گرفته ، یازهرا

یازهرا ، کسی که در قلعه از جا کنده

شد از روی بانوی خود شرمنده

مغیره(لعنت الله علیه) میخنده

رسیده وقت هجران ما دوتا

مزن به پیشم این گونه دست و پا

قرار ما شد گودال کربلا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۰۲
← نعمتی →

برای دریافت سبک کلیک کنید

 

آسمون دل خونه ، ای وای ای وای

دلم گرفته بهونه ، ای وای ای وای

که روضه میخونه

از غم و غصه گریونم ، گریونم گریونم

روضه ی مادر میخونم ، میخونم میخونم

واویلا واویلا

 

شور قیامت برپاست ، ای وای ای وای

نشسته در خون زهراست ، ای وای ای وای

مادر عاشوراست

مدینه سرد و غمگینه ، غمگینه غمگینه

ز خون زهرا رنگینه ، رنگینه رنگینه

واویلا واویلا

 

هستی حیدر افتاد ، ای وای ای وای

سوره ی کوثر افتاد ، ای وای ای وای

بال کبوتر افتاد ، ای وای ای وای

فاطمه با سر افتاد ، ای وای ای وای

شعله به معجر افتاد ، ای وای ای وای

یک دفعه مادر افتاد ، ای وای ای وای

فاطمه زیر دست و پا ، دست و پا دست و پا

پیش نگاه بچه ها ، بچه ها بچه ها

واویلا واویلا

 

شاخه گل پژمرده ، ای وای ای وای

فاطمه سیلی خورده ، ای وای ای وای

صبر حسن برده

کشته حسن را این درد ، ای وای ای وای

پیش نگاه نگاهم آمد ، ای وای ای وای

عقده خود وا کرد

بارون گریه میباره ، میباره میباره

گمشده هردو گوشواره ، گوشواره گوشواره

صورت مادر خاکی شد ، ... یا زهرا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۹
← نعمتی →

دریافت نوای این شعر : کلیک کنید

 

هرچه بود از در و دیوار خودم فهمیدم

حاجتی نیست به اسرار خودم فهمیدم

 

راز حبس نفس و جوشش خون از سینه

از فرو رفتن مسمار خودم فهمیدم

 

همه گویند دگر رفتنی هستی بیمار

به قیامت شده دیدار خودم فهمیدم

 

از چه لبخند بع تابوت زدی بعد سه ماه

حاجتی نیست به گفتار خودم فهمیدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۸
← نعمتی →