← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

۲۰ مطلب با موضوع «حضرت زهرا(س)» ثبت شده است

دریافت سبک این مطلب : کلیک کنید

 

مادر ، خزون شده بهار زینب

ببین که بیقرار زینب

بیا بشین کنار زینب

مادر

 

مادر ، شکست اگرچه پر و بالت

رحت باشه دیگه خیالت

ایشالا که خوب شه حالت

مادر

 

مادر ، چشمای نیمه بازتو نبند

برای دلخوشی من بخند

زخمای تو قاتل زینبند

مادر

 

مادر ، خودم دیدم نفس نفس زدی

از زیر در تا بیرون اومدی

چه ساعتی چه صحنه ی دردی

مادر

 

مادر ، زخمای بستر تو خوب نشد

سوختگی سر تو خوب نشد

له شدی پیکر تو خوب نشد

مادر

 

مادر ، با هر نفس خونین میشه لبات

رمق نداره پس چرا صدات

کشتی منو با این وصیتات

مادر

 

مادر ، یه بار دیگه منو بغل بگیر

هی زیر لب چرا تو سر بزیر

همش میگی زینب میشه اسیر

مادر

 

مادر ، اینقده قلبمو اتیش نزن

فقط یه جمله ای بگو به من

بگو حسین منو می کشن

مادر

 

مادر ، قصه ی پیرهن چیه بگو

وظیفه های من چیه بگو

دردسر یه زن چیه بگو

مادر

 

مادر ، کربلا کربلا میگی چرا

ذبیح بالقفا میگی چرا

غسیل بالدماء میگی چرا

مادر

 

مادر ، یعنی پیش چشای خواهرش

خنجرو میذارن رو حنجرش

پیش چشام جدا میشه سرش

مادر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۴
← نعمتی →

برای دریافت نوای این شعر کلیک کنید

 

نظر نما که گرفتاری ام زیاد شده

ز دست تو طلب یاری ام زیاد شده

 

چقدر واسطه گشتی خدا مرا بخشید

ببخش توبه تکراری ام زیاد شده

 

بزرگواری و نگذاشتی زمین بخورم

به زحمت او بدهکاری ام زیاد شده

 

به چشم خلق گناه است گریه کردن ما

چه خوب شد که گنه کاری ام زیاد شده

 

ز درد روضه دگر شب نمی برد خوابم

شبیه فاطمه بیداری ام زیاد شده

 

صدای یا ابتایش به گوش می آید

دلم شکستنی است ، زاری ام زیاد شده

 

کسی که صاحب اشک است لشکر زهراست

به لطف فاطمه یاری ام زیاد شده

 

قسم به غیرت حیدر زدند زهرا را

به این دلیل عزاداری ام زیاد شده

 

به فضه گفت دعا کن دگر بمیرم من

که زحمت من و بیماری ام زیاد شده

 

به هیچ مرهمی این زخم هم نمی آید

هزینه های نگه داری ام زیاد شده

 

حلال کن چقدر خون پیرهن شستی

ملافه های پرستاری ام زیاد شده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۵۰
← نعمتی →

 

چهارپاره تخریب بقیع

 

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

می رسد از مدینه بوی غم

فاطمه باز دیده گریان شد

چونکه قبر چهارفرزندش

در حریم بقیع ویران شد

 

آتش کینه شعله ها دارد

از دل سرسپرده های یهود

لعنت حق به هر چه وهابی

لغنت فاطمه به آل صعود

 

قصد دارند ریشه را بزنند

صحبت از قبر ها بهانه بود

ریشه بغض و کینه اینان

آتش و دود و تازیانه بود

 

لعنت حق به آن کسانی که

اولین شعله را به پا کردند

حق پیغمبر معظم را

با لگد پشت در ادا کردند

 

در مدینه زبعد پیغمبر

ناله های بلند ممنوع است

در مرام پلید این مردم

زن زدن از امور مشروع است

 

گریه کردند آسمانی ها

با نوای حزینه ی ز هرا

به گمانم که باز تازه شده

داغ مسمار و سینه ی زهرا

 

بعد از آنکه زدند زهرارا

دستشان باز شد به بی ادبی

کاش روزی هیچکس نشود

ضرب سنگین سیلی عربی

 

کاش مهدی بیاید با او

ریشه ی فتنه را براندازیم

عاقبت بهر مادر سادات

گنبد و بارگاه میسازیم

 

با نیابت ز قبر مادرمان

سوی ام البنبن سلام کنیم

دست بر سینه در مقابل او

مثل عباس احترام کنیم

الهم العن اول ظالم..........

الهم العن اباالشرور واتباعه بعدد ما احاط به علمک

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۰۰
← نعمتی →

باعرض سلام و تعزیت به مناسبت این ایام . از دوستان عزیزی که با خواندن اشعار به این حقیر محبت دارند تقاضایی دارم به شرط اجابت انشاالله. بیایید حالاکه از مزار مادرمان بی خبریم معرفت به خرج دهیم یک شب از شبهای این دهه را اعلام کنیم  :

"جلسه امشب ما به میزبانی شهدا در حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه برقرار میباشد"

 و دلها را روانه آن مکان مقدس کنیم به همین منظور شعری هم سوغاتی از شهدا و آن مکان عرشی تقدیم میکنم

تقدیم به میعادگاه عشق دوکوهه 

سلام ای قبلة دلها دوکوهه

سلام ای وادی الزهرا دوکوهه 

سلام ما به صبح و صبحگاهت

نسیم کربلا دارد پگاهت 

سلام ما به سرخیِ غروبت

سلام ما به آه ِ سینه کوبت 

سلام ما به گردان های لشگر

سلام ما به سرداران ِ بی سر 

سلام ما به پیکر های ِ در دشت

چه گردان ها که رفت و دسته برگشت 

سلام ما به مستان سحر ها

قنوت و چشم گریان ِ سحرها 

چه ساعاتی که عاشورا شد اینجا

شهادت نامه ها امضا شد اینجا 

سلام ما به لبخند شهیدان

به ذکر ِ رویِ سربند ِ شهیدان 

سلام ما به گُم نامانِ  لشگر

به تسبیحاتِ یا زهرایِ معبر 

همان هایی که عمری نذر کردند

اگررفتند دیگر برنگردند 

سلام مابه خاکی که بهشت است

به رویِ آن به خطِ خون نوشت است 

به نقدِ جان بیا بازار ِ معشوق

تنِ بی سر بیا دیدارِ معشوق 

به هرکس اشک و سوز وآه دادند

هم اورا پایِ سفره راه دادند 

دوکوهه السلام ای خاکِ غربت

مناجاتِ حسینیه همت 

دوکوهه خسته و دلگیر هستم

خجل از یارو سر به زیر هستم 

دوکوهه این دلم خیلی گرفته

برایِ دیدنِ لیلی گرفته 

دوکوهه شهرِماشهرِ خدانیست

کسی باغربت ما آشنا نیست 

دوکوهه زندگی ها زندگی نیست

کسی دیگر به فکر بندگی نیست 

دوکوهه قلب آقا را شکستند

همه دنبال ِ دنیایِ خود هستند 

دوکوهه مهدیِ زهرا غریب است

میانِ خیمه در صحرا غریب است 

دوکوهه تا که میگیرد دل ما

رویم آرام تا بهشت زهرا 

دوکوهه هرشبِ جمعه به زاری

رود هرکس کنارِ یک مزاری 

دوکوهه آمدم پیشت بمانم

برایت روضة زهرا بخوانم 

دوکوهه سینه زن ها را صداکن

میان داری نما و کوچه واکن 

دوکوهه کوچه گفتم وای کوچه

چه می دانیم از معنایِ کوچه 

دوکوهه راهِ مادررا گرفتند

تمام ِ هستِ حیدر را گرفتند 

دوکوهه مادرِ ما داد می زد

میانِ شعله ها فریاد میزد 

دوکوهه پیکرِ او ضربه ها خورد

به والله ِ لگد را بی هوا خورد 

دوکوهه پهلویِ مادرشکسته

قلافی بازویِ مادر شکسته 

دوکوهه خاک بر چادر نشسته

علی را میکشیدند دست بسته  

دوکوهه خوب شد فضه رسید و ....

به دور فاطمه چادر کشید و ...

دوکوهه اهل خانه اهل دردند

همان جا محسن اش را دفن کردند 

دوکوهه کن دعا مهدی بیاید

گره از ابروی مادر گشاید

 

لطفا دوستان اگر خواستند از این مطلب در سایت یا وبلاگ خود استفاده کنند

مطلب را کامل با مقدمه ای که عرض شد قرار دهند.

اگر دلی شکست یاد این حقیر هم باشید

یاعلی

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۵۶
← نعمتی →


سر چشمه ی غم های عالم فاطمیه است

غوغا شده در عرش اعظم، فاطمیه است

زهرای مرضیه اگر «ام الحسین» است

پس ریشه ی ماه محرم فاطمیه است

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۴۷
← نعمتی →

از غصه آب میکنی ام فاطمه مرو

خانه خراب میکنی ام فاطمه مرو

هَردم که آه میکشی از هوش میروی

در اضظراب میکنی ام فاطمه مرو

زیبا بهشت سوخته ام با نگاه خود

دائم عذاب میکنی ام فاطمه مرو

کُشتی مرا ز بس که به شکل اشاره ای

مولا خطاب میکنی ام فاطمه مرو

پُشتم به خاک میخورد آخر ز داغ تو

تو بوتراب میکنی ام فاطمه مرو

من مَحرم توام ز چه پوشانده ای رُخت

در پیچ و تاب میکنی ام فاطمه مرو

تا خواهم از شفا بنهم سر به سینه ات

گویا جواب میکنی ام فاطمه مرو

کمتر نفس نفس بزن ای سینه چاک من

با خون خضاب میکنی ام فاطمه مرو

بعد تو عمر من به دوامی نمی رسد

نقشی بر آب میکنی ام فاطمه مرو

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۲ ، ۱۰:۳۳
← نعمتی →
اللهم صلی علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر مستودع فیها بعدد ما احاط به علمک...

قلم مطهر و صفحه مطهر و تحریر
به آب و تاب کنم وصف آیه ی تطهیر
تو کیستی که همه قاصرند از درکت
چگونه می شود آخر تورا کنم تفسیر
مقابل قدمت جبرییل زانو زد
ز بس جلالیت ذات توست عالم گیر
به پیشگاه شما از خدا پیام رسید
سلام حضرت کوثر... سلام خیر کثیر
قسم به لوح و قلم گر اراده فرمایید
به باب میل qشما می خورد رقم تقدیر
میان خانه نشستید و ذکر می گویید
تمام ارض و سماوات غرق این تکبیر

تمام خلق تو را در نقاب و دیده و بس
فقط خدا زخ تو بی حجاب دیده و بس


زمانه ظرف ندارد که تو ظهور کنی
کجا به کوته ی فکر ما خطور کنی
اگر قنوت بگیری میان سجاده
تمام شهر به یک غمزه غرق نور کنی
کلیم خانه ی حیدر! به یک دعای سحر
سرای کوچک خانه شبیه طور کنی
تو بهجت دل مولایی و به یک لبخند
وجود خسته ی او را پر از سرور کنی
فضای کوچه پر از عطر سیب می گردد
ز هر دیار اگر لحظه ایی عبور کنی
تو روح عاطفه ایی... گرچه من گنه کارم
مرا مباد ز خود لحظه ای تو دور کنی

غبار راهم و تو سایه ی سرم هستی

چه غم به روز قیامت تو مادرم هستی

nگر زمان سرور پیامبر آمد
که گاه زخم زبان قریش سر آمد
تو همزبان خدیجه شدی میان رحم
که غم مخور شب تنهایی ات سحر آمد
برزگ بانوی کعبه چقدر تنها بود...
ز دیده های پر از مهر او گوهر آمد
شمیم سیب بهشت از حجاز می آید
نگار ماست غریبانه از سفر آمد
خدا برای علی خلق کرده است تو را
برای شیر خدا بهترین سپر آمد
تمام فخر علی شوهری فاطمه است
خبر دهید به حیدر که همسفر آمد

به روی شانه ی تو بیرق علی برپاست
علی که فاطمه دارد همیشه پابرجاست


کریم شهر علی سفره دار زهرا بود
جمال حق علی...آینه دار زهرا بود
به دست خالی از این خانه سائلی نرود
که در کنار علی خانه دار زهرا بود
قسم به ان زرهی که همیشه پشت نداشت
میان دست علی ذوالفقار زهرا بود
اگرچه نام علی هم ردیف با نمک است
بر این ملیح زمانه نگار زهرا بود
همه زمین و زمان در طواف روی علیست
مطاف روی علی در مدار زهرا بود
حسن کریم و حسین دست گیر عالمیان
همیشه محور این اعتبار زهرا بود

از آن زمان که گل ما به عشق می آمیخت
خدا خدایی خود را به پای زهرا ریخت

خدا به وسعت عرشش تو را معظم کرد
کنیز خویش صدا کرده و مکرم کرد
صدای هر تپش توست ذکر علی
به این صدا همه ی ذکر ها منظم کرد
میان عرصه ی محشر شفاعت همه را
به گوشه ایی ز نخ چادر تو محکم کرد
سپس گشود مسیر ورود جنت را
گروه فاطمیون بر همه مقدم کرد
چکیده ی جلوات تو و علی روزی
حسین گشت و به پا بیرق محرم کرد
برای اینکه بماند همیشه جلوه ی تو
میان قامت زینب تو را مجسم کرد
به هرم آتش دوزخ بسوزد آن دستی
که بین کوچه به یک ضربه قامتت خم کرد

میان آن در و دیوار خون تازه نشست
بلند مرتبه بودی و حرمت تو شکست

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۷:۱۷
← نعمتی →

لعن الله قاتلیک یا فاطمه الزهرا


گرد و غبار غم زده خیمه به سینه ام

من زائر قبور خراب مدینه ام

 

آنجا که گریه ها همه خاموش و بی صداست

هرکس بمیرد از غم آن سرزمین رواست

 

آنجا که بغض سینه گلو گیر می شود

حتی جوان ز غربت آن پیر می شود

 

خاکش همیشه سرخ و هوایش غباری است

از گریه های فاطمه آیینه کاری است

 

اهل مدینه باب عداوت گشوده اند

بر اهل بیت ظلم فراوان نموده اند

 

هرکس دم از علی زده تخریب میشود

صدیقه مطهره تکذیب می شود

 

دنبال بی کس اند  که تنها ترش کنند

صیاد بلبل اند که خونین پرش کنند

 

ازنسل هیزمند و به آتش علاقه مند

تفریحشان تمسخر هر ناله بلند

 

در خواب هم نشان حیارا ندیده اند

نیروی خویش را به رخ زن کشیده اند

 

بغض علی زبانه کشد از وجودشان

رنگ ریا گرفته همه تاروپودشان

 

روزیکه راه حضرت صدیقه بسته شد

باضربه ای حریم ولایت شکسته شد

 

ظلمی اگر که هست از آن لحظه حاکی است

تصویر چادریست که در کوچه خاکی است

 

امواج یک صدا دلم آزار میدهد

گویا صدای صورت و دیوار میدهد

 

گویا به گوش میرسد ازقصه فدک

آوای نیمه جان و ضعیف «علی کمک»

 

تصویر هرچه درد از آن صحنه شد بدیع

یک گوشه ای زغربت آن لحظه شد بقیع

 

اوراق خاطرات غیورانه نیلی است

هرچه که هست صحنه یک ضرب سیلی است

 

بی درد مردمان زمان جان مرتضی

مارا رها کنید بمیریم زین عزا

 

روزی رسد زسینه غم آزاد می کنیم

همراه منتقم حرم آباد می کنیم

 

گلدسته میزنیم چونان صحن کربلا

گنبدبنا کنیم چونان مشهد الرضا

 

ماداغ دار سیلی ناحق مادریم

چشم انتظار منتقم آل حیدریم

 

 

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۰ ، ۱۲:۵۰
← نعمتی →