← یا امام حسن→

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۵۴ ب.ظ

زمزمه روضه شب شهادت حضرت زهرا(س)

دریافت سبک این مطلب : کلیک کنید

 

مادر ، خزون شده بهار زینب

ببین که بیقرار زینب

بیا بشین کنار زینب

مادر

 

مادر ، شکست اگرچه پر و بالت

رحت باشه دیگه خیالت

ایشالا که خوب شه حالت

مادر

 

مادر ، چشمای نیمه بازتو نبند

برای دلخوشی من بخند

زخمای تو قاتل زینبند

مادر

 

مادر ، خودم دیدم نفس نفس زدی

از زیر در تا بیرون اومدی

چه ساعتی چه صحنه ی دردی

مادر

 

مادر ، زخمای بستر تو خوب نشد

سوختگی سر تو خوب نشد

له شدی پیکر تو خوب نشد

مادر

 

مادر ، با هر نفس خونین میشه لبات

رمق نداره پس چرا صدات

کشتی منو با این وصیتات

مادر

 

مادر ، یه بار دیگه منو بغل بگیر

هی زیر لب چرا تو سر بزیر

همش میگی زینب میشه اسیر

مادر

 

مادر ، اینقده قلبمو اتیش نزن

فقط یه جمله ای بگو به من

بگو حسین منو می کشن

مادر

 

مادر ، قصه ی پیرهن چیه بگو

وظیفه های من چیه بگو

دردسر یه زن چیه بگو

مادر

 

مادر ، کربلا کربلا میگی چرا

ذبیح بالقفا میگی چرا

غسیل بالدماء میگی چرا

مادر

 

مادر ، یعنی پیش چشای خواهرش

خنجرو میذارن رو حنجرش

پیش چشام جدا میشه سرش

مادر



نوشته شده توسط ← نعمتی →
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

زمزمه روضه شب شهادت حضرت زهرا(س)

سه شنبه, ۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۵۴ ب.ظ

دریافت سبک این مطلب : کلیک کنید

 

مادر ، خزون شده بهار زینب

ببین که بیقرار زینب

بیا بشین کنار زینب

مادر

 

مادر ، شکست اگرچه پر و بالت

رحت باشه دیگه خیالت

ایشالا که خوب شه حالت

مادر

 

مادر ، چشمای نیمه بازتو نبند

برای دلخوشی من بخند

زخمای تو قاتل زینبند

مادر

 

مادر ، خودم دیدم نفس نفس زدی

از زیر در تا بیرون اومدی

چه ساعتی چه صحنه ی دردی

مادر

 

مادر ، زخمای بستر تو خوب نشد

سوختگی سر تو خوب نشد

له شدی پیکر تو خوب نشد

مادر

 

مادر ، با هر نفس خونین میشه لبات

رمق نداره پس چرا صدات

کشتی منو با این وصیتات

مادر

 

مادر ، یه بار دیگه منو بغل بگیر

هی زیر لب چرا تو سر بزیر

همش میگی زینب میشه اسیر

مادر

 

مادر ، اینقده قلبمو اتیش نزن

فقط یه جمله ای بگو به من

بگو حسین منو می کشن

مادر

 

مادر ، قصه ی پیرهن چیه بگو

وظیفه های من چیه بگو

دردسر یه زن چیه بگو

مادر

 

مادر ، کربلا کربلا میگی چرا

ذبیح بالقفا میگی چرا

غسیل بالدماء میگی چرا

مادر

 

مادر ، یعنی پیش چشای خواهرش

خنجرو میذارن رو حنجرش

پیش چشام جدا میشه سرش

مادر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی