← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

۴ مطلب با موضوع «حضرت علی(ع)» ثبت شده است


السلام علیک یا امیرالمومنین (علیه السلام)


 

به طوف کعبه زنی پاک و  محترم آمد

میان سینه ی او شعله های غم آمد

دخیل بست به دامان صاحب خانه

به سوی رکن یمانی دو سه قدم آمد

صدا زد  ای که مرا میهمان خود کردی

بگیر روی مرا ، لحظه کرم آمد

همینکه دلنگران شد خدا اجابت کرد

صدای اُدخُلی از داخل حرم آمد

قدم نهاد به عرشی ترین مکان و سپس

شکاف سینه ی بیت العتیق هم آمد

میان خانه چه ها شد کسی نمی داند

فقط سلام ملک بود دم به دم آمد

سکوت خلق شکست و پس از گذشت سه روز

زمان جلوه نمایی دلبرم آمد

 

میان صورت او هر چه نور منجلی است

همین بس است ز مدحش که نام او علی است

 

ز داغی لب ساقی خرابمان کردند

میان کوزه چهل شب شرابمان کردند

محک زدند به ناز نگار این دل را

برای ناز کشی انتخابمان کردند

قرار شد که دم مرگ روی او بینیم

به شوق وصل ، همه عمر عذابمان کردند

دعا شدیم و سحرها میان نخلستان

به سجده های علی مستجابمان کردند

ابوتراب کرم کرد و بین این همه خلق

مقابل قدم او ترابمان کردند

چو ذره ایم در این وادی و به نام علی

بلند مرتبه چون آفتابمان کردند

همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند

همیشه با کرم خویش آبمان دادند

 

بداند عالم امکان که ما علی داریم

چه غم ز فتنه ایام تا علی داریم

 

میان بزم خراباتیان قراری نیست

به باده نوش که برهان عقل کاری نیست

تمام دلخوشی ما محبت علی است

ز هیچکس بجز آقا امید یاری نیست

کلیمِ طور نشین شاهد کلام من است

به پیشگاه علی سجده اختیاری نیست

قبولی همه اعمال با ولای علیست

به هر چه طاعت بی حـُبش اعتباری نیست

حرام باشد اگر رو به غیر او بزنیم

کریمتر ز علی هیچ سفره داری نیست

تمام نسل علی یذهبٌ مِن الـرِّجسند

به شأن و عزت این خاندان تباری نیست

مقابل حرمش آسمان کند تعظیم

به جز مقابل او جای خاکساری نیست

 

علی تجلی سبحان ربی الاعلاست

ثواب بردن نامش تبسم زهراست

 

ببین که هر چه پس پرده بود افشا شد

دلیل خلقت کون و مکان هویدا شد

برای اینکه کسی شک نیاورد بعداً

شکاف کعبه نیامد به هم معما شد

دعا کنید که امشب خدا خریدار است

دعا کنید که درهای آسمان وا شد

علیست آنکه جهان تحت اختیارش بود

ولی به زُهد و وَرَع بی نیاز دنیا شد

علیست آنکه زمان عروج هر سحرش

تمام عرض و سماوات پیش او پا شد

علیست آنکه به معراج پشت پرده نشست

انیس و هم نفس مصطفی در آنجا شد

علیست آنکه نشان تَـعبُّد محض است

فقط مقابل معبود قامتش تا شد

علیست آنکه به هر رقص ذوالفقار او

گره ز ابروی احمد  به حمله ای وا شد

نرفته از درِ این خانه نا امید کسی

امور خانة این مرد دست زهرا شد

 

ز راه آمده حیدر ، همه قیام کنید

نهاده دست به سینه به او سلام کنید

 

دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف

که قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف

تمام صحن علی بوی فاطمه دارد

شمیم سیب بیاید میان راه نجف

صفای هر سحرش ، گریه بر غم زهراست

به گوش میرسد آرام سوز و آه نجف

قدم زده دل شب در میان نخلستان

امان ز کوفه و خون آبه های چاه نجف

قرار ما همه باب الرضا همان جایی

که سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف

قسم به نم نم اشکم  پس از اذان صبح

چقدر بوی حسین میدهد پگاه نجف

 

شب زیارتی شاه کربلا باشد

دلم هوائی آن صحن با صفا باشد

 


 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۰۰
← نعمتی →



عـادَتـُـکَ الاِحسانُ اِلـَی المـُسیـئـین 

 حال و احوال گرفتار تماشا دارد 

گریه ی عبـد گنـه کار تماشا دارد

آمدم گریه کنم تا که نگاهی بکنی 

چون ستاره به شب تـار  تماشا دارد

هر چه شد بین من و تـو  ز همه پوشاندی 

آبروداری  ستـّار  تماشا دارد

بـارها زیـر همه قـول وقـرارم زده ام 

دست گیری  تـو  هـر بـار  تماشا دارد 

مهربـانی بـه گنـه کار بُــَود عادت تو 

کـرم سفره غـفـّار  تماشا دارد 

ماه ، ماه رجب و سفره بـه نـام عـلی است 

لحظه ی جلوه ، رخ یـار  تماشا دارد

عاشق نیمه شب صحن و سرای نـجفـم 

حــرم حیـدر کـرّار  تماشا دارد

همه ی آرزویم یک سحر کرب و بلاست

شب جمعه حـرم یـار  تماشا دارد

مادری دست به پـهلو پـسری پـاره گـلـو 

گـریـه ها لحظه دیـدار  تماشا دارد

روضـه ی قـحطی آب  و  لب عـطشان حسین 

گـوشه ی صـحن علمـدار  تماشا دارد

خاک ری را به بـهای سـر آقـا دادند 

زین جهت گریه ی بسیار  تماشا دارد

کـاش امسال شـود سال ظهـور دلبـر

پـرچم خیمه ی دلـدار  تماشا دارد

التماس دعا

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۴۴
← نعمتی →

السلام علیک یا مولانا الاعظم

امیرالمومنین علیه السلام

 

ایران به خمینیست اگر پیروز است

پس ماتم هرساله ی او جانسوز است

امسال شروع رهبری آقا

با صبح ولادت علی یک روز است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۱۴
← نعمتی →

السلام علیک یا مولاناالاعظم امیرالمومنین علیه السلام

درچنته دل هرچه میشد عشق،روکرد

ظرف دل مارا بلورین چون سبو کرد

این لطف معشوقانه آقای مابود

باعاشقی ناچیز میل گفتگو کرد

باغمزه ای رسوای عالم کردمارا

امابه کوی عشق صاحب آبرو کرد

تاآمدم برخویش دیدم دل ندارم

در بیدلی تصویری از آن روز روکرد

دیدم تنزل یافته عرش الهی

در برکه ای که یار ما در آن وضو کرد

پیغام حق این است ، محبوب خداشد

هرکس که قلبش را حریم حب او کرد

 

اوکیست ؟ بیرق دار حق تا روز محشر

سلطان امیر المومنین حق است حیدر

 

دیدم غدیری را که مولا سرفراز است

من کنت مولا پرچمش در احتزاز است

زهرا بنازد بر امیرالمومنینش

او مست دیدار و علی هم غرق ناز است

برهردعایی پاسخ لبیک آید

باب اجابت بر دعای خیر باز است

اکمال دین حق به نام مرتضی شد

گویا که مُهر یا علی پای جواز است

احمد زند آوا : الا یا اهل العالم

این حیدر است و میر و آقای حجاز است

بهر قبول زحمت راه رسالت

لبیک آغازولایت را نیاز است

حب علی را هرکه دارد در دل خویش

در بارگاه قرب صاحب امتیاز است

 

اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر

سلطان امیر المومنین حق است حیدر

 

حقت سلامت میرساند یامحمد

خیل ملک تمحید خواند یا محمد

دست علی را گر نگیری روی دستت

راه تو نیمه کاره ماند یا محمد

ابلاغ وحدانیت حق است حیدر

او بار بر منزل رساند یا محمد

هرکس که بر پیشانیش نام علی خورد

حق را شفیع خود بداند یا محمد

هر شیعه اش را تاکنار حوض کوثر

آرَد سر سفره نشاند یا محمد

گو منکرش را وای بر حالش  خدا هم

از رحمتش اورا براند یا محمد

 

 اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر

سلطان امیر المومنین حق است حیدر

 

تاپای جان پابند مولای غدیرم

لبیک گو بر میر و آقای غدیرم

با لطف او دریای طوفانی عشقم

از بیکرانها تا به پهنای غدیرم

گر مسلم دین رسول الله هستم

از شیعیان با حکم و امضای غدیرم

از وال من والاه حبش روزیم شد

مجنون صهبای تولای غدیرم

با این وضوح محض در بیعت گرفتن

عمریست در فکر معمای غدیرم

دلمرده بودم با صد و ده بار یاهو

سرزنده از هوی مسیحای غدیرم

 

اوکیست بیرق دار حق تا روز محشر

سلطان امیرالمومنین حق است حیدر

 

شد خلق دنیا با صدو ده بار حیدر

بالاتر از بالا صدو ده بار حیدر

در کارزار و جلوه کشف الکروبی

ذکر لب طاها صدو ده بار حیدر

باشد گواهم تربت خونین حمزه

تسبیحة الزهرا صد و ده بار حیدر

ثارالهی تثبیت در کرببلا شد

تکبیر عاشورا صدو ده بار حیدر

تهلیل حجاج حسینی از لبانِ

شهزاده لیلا صدو ده بار حیدر

برروی سربند ابوفاضل نوشته

حق یار سقا با صدو ده بار حیدر

 

اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر

سلطان امیرالمومنین حق است حیدر

 

روزی نیاید دلبر ما غم ببیند

یک لحظه ای در زندگی ماتم ببیند

سر تاکمر با چاه درد دل نماید

خودرا زبسکه بیکس و همدم ببیند

یا استخوانی در گلویش باشد عمری

یا خار در چشمان پر شبنم ببیند

خاکم بسر بادست بسته بین کوچه

یک چادر خاکی در این عالم ببیند

یارب زبانم لال آن روزی نیاید

ناموس خود را بین نامحرم ببیند

گفت آن یهودی بایقینی غرق ایمان

آن قدرت اله را چودر ماتم ببیند

 

اوکیست بیرق دار حق تاروز محشر

سلطان امیرالمومنین حق است حیدر  

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۰ ، ۱۲:۱۰
← نعمتی →