← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

r-jeld

به لطف حضرت زهرا (سلام الله علیها) و همت برخی از شاعران شهرری کتاب ذات الاحزان ۳ اشعار  دهه آخر صفر  ۱۳۹۳ آماده بهره برداری می باشد برای دریافت کتاب با شماره تلفن های :
– آقای جهانی منش ۰۹۳۷۰۱۸۸۳۳۸ ( محدوده میدان معلم)
– آقای رام ۰۹۳۶۴۰۱۰۳۷۲ ( محدوده میدان نارنج)

تماس بگیرید

برای مشاهده متن اشعار و دانلود سبکهای آن کلیک کنید

دانلود کتاب ذات الاحزان ۳ به صورت PDF   حجم ۱۰ مگابایت

جا دارد از تمامی عزیزانی که ما را در این امر مهم یاری نمودند کمال تشکر را داشته با شیم و همچنین از خداوند منان برایشان سوز نفس و اخلاص عمل را آرزومندیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۳ ، ۰۷:۲۹
← نعمتی →
 

می خانه ری 2 

(اشعار دهه آخر ماه صفر شاعران شهرری)

برای دریافت کتاب می خانه ری ۲ با شماره تلفن ۰۹۳۵۴۲۷۶۱۲۵ و یا پست الکترونیکی info@zakerinerey.ir و یا ghasem.ni@gmail.com

  با ما در ارتباط باشید .

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۹:۰۱
← نعمتی →

بسم الله

بفرمایید روضه

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۳ ، ۱۲:۲۵
← نعمتی →

به رنج و بلا مبتلایم       عزادار کرببلایم      من احیاگر راه خون خدایم

بر ماتم کربلا روز وشب گریه کردم

بر غربت آن شه تشنه لب گریه کردم

بر بی کفن پیکر شهریار عرب گریه کردم

آه و واویلا    واویلا(4)

به همراه یک قوم بدنام        شدم راهیِ کوفه وشام

در کوچه سنگ کین خورده ام از روی بام

خاکسترو آتش از هر طرف جلوه گر شد

عمامه همراه موی سرم شعله ور شد

دستان برای من و عمه دردسر شد

آه و واویلا    واویلا(4)

غمی کهنه در سینه دارم        زداغ پدر بی قرارم

عدو کرده غارت به یک روزه دارو ندارم

صاحب بکایم من و وارث ذبح اعظم

در بوریا چیده ام پیکری را منظم

ببوسه زدم بر گلوی بریده شده با قدی خم

آه و واویلا    واویلا(4) 

***دانلود سبک***

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۸
← نعمتی →

به سبک منم آواره بین کوفه

نرفته از یادم نگاهت*خودم دیدم در قتلگاهت

گرفته نیزه راهِ آهت*پدرجان

پٌر از خون شد ناگه دهانت*ز هم وا میشد استخوانت

ز بس با پا دادند تکانت*پدرجان

واویلا            ضریح تنت زیر دست و پا بود

                 سرِ غارت پیرهن دعوا بود          

                                                                           سر ازتن جدا بود

به خاک صحرا    پاشیده پیکرت

به روی نیزه   آواره شد سرت

جدا جدا شد  رگهای هنجرت

یابن الزهرا مظلوم کربلا(4)

امان از شام و کوچه هایش*دهان هرز بچه هایش

یهودی های بی حیایش*واوایلا

بگویم سر بسته کلامی*به ماها شد بی احترامی

نگاه معنی دار شامی*واویلا

واویلا        سرت را روی نیزه ها رقصاندند

       به روی هوا آنقدر چرخاندند

                                                                             که عقده نشاندند

قیامتی شد     برپامیان ما

به پیش چشم    ترسان بچه ها

سرِ تو افتاد   در زیر دست و پا

یابن الزهرا مظلوم کربلا(4)

امان دوازه ساعات*تماشا شد ناموس سادات

گذر کردیم باچه مکافات* واویلا

به محملها پنجه کشیدند*به دورِ سرها می دویدند

ز بسکه نامرد و پلیدند*واویلا

واویلا          یکی زد صدا زخمیان خیبر

                 بگیرید همه انتقام خیبر

                                                                                         خصوصا از آن سر

تمام سرها    در کوچه هاشکست

شرار آتش     برجان مانشست

دوچشم خود را   سقا به نیزه بست

یابن الزهرا مظلوم کربلا(4)

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۸
← نعمتی →

بایاد غربتِ     کربلا دلخونم      روز و شب روضه       قتلگاه می خونم

چهل ساله که من        دارم داغ کفن

من دیدم    اونکه جاش تو افلاکه

           بدنش روی خاکه

               از جراحت صد چاکه

بادستام     بوریا پیچش کردم

               تو بغل جمعش کردم

             بردم و دفنش کردم

..........................................................................................................................

اسیری زینب    من و بیچاره کرد   دیدم اهل بیت    دشمن آواره کرد

وای از در به دری     وای از بی معجری

باسادات      مثل برده تا کردن

               همه جا غوغا کردن

              مارو تماشا کردن

سر هارو      زن ها با دست پوشوندن

                 تا که می شد چرخوندن

        اشهد مارو خوندن

...................................................................................

    تموم گلایم      از مردم شامه      جایی که پرتاب       سنگ از روی بامه

خاکستر میریزن          دنبال کنیزن

جائی که      یاد اون هم عذابه

                دل از غمش کبابه

                اون مجلس شرابه

نانجیب      خیزاران بالا می برد

              تاکه پایین می آورد

             رو جیگر ما میخورد 

***دانلود سبک***

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۷
← نعمتی →

سید الباکینم و در عشق غوغا می کنم

زنده در شهر مدینه یاد زهرا می کنم

من چهل سال است هر لحظه به یاد کربلا

از غم هر روضه ای گریه مجزّا می کنم

پای هر برگ صحیفه نه ، که روضه نامه ام

با سر انگشتی زخون دیده امضا می کنم

رازق و الطفل الصغیر و راحم الشیخ الکبیر

با مناجات سحر این روضه افشا می کنم

آب رنگ خون بگیرد تا که هنگام وضو

یادی از زخم لبانِ خشک بابا می کنم

می سپارم بر همه تا نشود ام البنین

صحبت از ضرب عمود و فرق سقا می کنم

تا ببینم بین باغی لاله پرپر می کنند

بی مهابا یاد جسم اربا رابا می کنم

باسئوالی پر کنایه وقت ذبح گوسفند

در دل ِ درد آشنا طرح معما می کنم

چون که بابای  مرا لب تشنه ذبحش کرده اند

بر سر این قصه با قصاب دعوا می کنم

گر ببینم دختری مویش گره افتاده است

خیلی آهسته گره از گیسویش وا می کنم

وای زان دم که بینم دختری خورده زمین

گریه ها بر غربت اولاد زهرا می کنم

غصه بی معجری چشمم زخم کرد

با عمو عباس خود زین غصه نجوا می کنم

تا که دیدم برآوردند در بازار شهر

یاد شام و ماجرای خواهرم را می کنم

سرخ موئی گفت دنبال کنیزم، بعد از آن

یاد آن مجلس دو چشم خویش دریا میکنم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۶:۳۵
← نعمتی →

دیدم به چشم خویش غمی ناشنیده را

در یک غروب سرخ بلای عدیده را

با ناله ام زمین زمان گریه می کتد

از مادر ارث برده ام این اشک دیده را

من با همین لبان خودم نیمه های شب

بوسه زدم گلوی بریده بریده را

یعقوبم و بدست خودم بین بوریا

چیدم به گریه یوسف پیکر دریده را

یادم نمی رود که چگونه مقابلم

بستند دست عمه قامت خمیده را

یادم نمی رود سر شب لحظه  فرار

فریادهای دختر گیسو کشیده را

هنگام جابه جائی سر روی نیزه ها

دیدم شکاف هنجر و خون چکیده را

لعنت به آنکه مرکب خود نعل تازه زد

دیدم سپاه روی بدنها دویده را

یک تار موی عمه ما را کسی ندید

پوشانده بود نور حسین این حمیده را

بزم شراب و تشت طلا جای خود ولی

خون کرده صحنه ای دل مهنت کشیده را

دشمن کنیز خواست و دیدم به چشم خویش

طفل یتیم و وحشت و رنگِ پریده را

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۳ ، ۰۵:۳۵
← نعمتی →

 

بسم الله

السلام ای یادگار جبهه ها

شیرمردی از دیارجبهه ها

ازتبار ذوالفقاری ای حسن

توشهید اقتداری ای حسن

غیرتت صبر اجانب را ربود

نام تو کابوس اسراییل بود

درحقیقت شیرلشگربوده ای

باعث لبخند رهبر بوده ای

موشک از دست تو تا پرواز کرد

بند غم از قلب آقا باز کرد

 .: به ادامه مطلب مراجعه فرمایید:.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۸:۴۱
← نعمتی →

.:جهت دانلود سبک کلیک فرمایید:.


هلال برنیزه سوارم- بدنبال تو بی قرارم

نگاهی کن بر حال زارم(حسین جان)

نسیم افتاده بین مویت-خضاب از خون گردیده رویت

شدم دلتنگ گفتگویت (حسین جان)

حسین جان-به گوشم رسیده صدای قرآن

تماشا کنم قاری ام را گریان-دلم را مسوزان

فدای لحنِ زیبای تو حسین

نشسته خون بر لبهای تو حسین

به روی نیزه شد جای تو حسین

((یابن الزهرا مظلوم کربلا))

 

چه نازی داری روی نیزه-نگاهم خیره سوی نیزه

شده خونین پهلوی نیزه(حسین جان)

کشیده کارم بین بازار-شدم در هر جائی گرفتار

زدم ناله پس کو علمدار(حسین جان)

واویلا- گرفتاری من تماشا دارد

زغصه اگر جان دهم جا دارد-غمم گریه دارد

ببین که گشته بی پرده محملم

سرت به نیزه آمد مقابلم

زخم گلویت گردیده قاتلم

((یابن الزهرا مظلوم کربلا))

 

شبی دور ازمن آرمیدی-تنورِ خولی را چشیدی

میان ِ خاکستر چه دیدی-(حسین جان)

عوض گردیده وضع رویت-چه کرده آتش با گلویت

چرا آشفته گشته مویت(حسین جان)

واویلا-چرا پلک خاکیِ تو وامانده

کجاها سرت را عدو چرخانده-به آتش نشانده

چنان سر تو زخمی شده سرم

بیا ببندم زخم تو دلبرم

به گوشه های خاکیِ معجرم

((یابن الزهرا مظلوم کربلا))


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۹۳ ، ۰۵:۳۹
← نعمتی →
به لطف حضرت زهرا (سلام الله علیها) و همت برخی از شاعران شهرری کتاب ذات الاحزان 2 اشعار محرم 1393 آماده بهره برداری می باشد برای دریافت کتاب با شماره تلفن های :
- 09370188338 ( آقای جهانی منش محدوده میدان معلم)

–  09364010372 (آقای رام  محدوده میدان نارنج)
–  09191391359 (آقای بصیر محدوده چهار راه خط اهن) تماس حاصل فرمائید.

جا دارد از تمامی عزیزانی که ما را در این امر مهم یاری نمودند کمال تشکر را داشته با شیم و همچنین از خداوند منان برایشان سوز نفس و اخلاص عمل را آرزومندیم.

برای مشاهده اشعار و دانلود سبک های کتاب بر روی تصویر زیر کلیک کنید.

اشعار کتاب ذات الاحزان 2 - دهه اول محرم 1393

التماس دعا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مهر ۹۳ ، ۱۵:۳۴
← نعمتی →

دو غزل(غزل مصیبت امام جواد ع و غزل مصیبت امام زمان عج) تقدیم به ساحت مقدس حضرت حجت عجل الله

کسی خبر نشد از غربت نهانی من

نیامده به سرم بهر همزبانی من

فقط غریب مدینه غم مرا فهمد
که همسرم شده در خانه خصم جانی من

کجایی ای پدرم؟ حال و روز من بینی
کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من

برای مادرم انقدر گریه کردم تا
غم جوانی اش امد سر جوانی من

بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم
به جلوه آمده در وقت قد کمانی من

بیا و در رخ من روی مادرت را بین
کبود گشته چو او روی ارغوانی من

میان هلهله ها گمشده نوای دلم
ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من

چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید
عیان بود ز مچ پای ریسمانی من

هزار بال کبوتر نیابتا ز حسین
رسید تا که کند کار سایه بانی من

سلام بر بدن بی عزیز خدا
سلام بر تن عریان سیدالشهدا

...........

ما سائلیم و نوکریت آبروی ما
یاایهاالعزیز نظر کن به سوی ما

تا کی برای نافله های سحرگهی
با خون دل شود دل شبها وضوی ما

گر مانده ایم شکر خدا پای پرچمت
بر تار موی تو گرهی خورده موی ما

ساقی اشک بر دل ما هم سری بزن
بوی می طهور تو دارد سبوی ما

همچون نسیم دربدرم می کنی چرا؟
پس کی رسد به خیمه ی تو جستجوی ما

آیا شود که نیمه شبی بهر درد دل
بد بگذارانی و شوی همگفتگوی ما

ای شهریار عشق به نام مقدست
باشد وصال تو همه ی آرزوی ما

روضه گرفته ایم قدم رنجه ایی کنی
شاید فتد مسیر عبورت به کوی ما

از لحظه ایی که حرمت مادر شکسته شد
بعضی نهفته مانده ز غم در گلوی ما

ای نازنین فاطمه برگزد از سفر
خیمه نشین فاطمه برگرد از سفر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۳ ، ۰۳:۵۶
← نعمتی →