من سفیر سر به دار کربلایم
بر غم عشقت حسین جان مبتلایم
کوچههای شهر کوفه ای امیرم شد منایم
آه... میرسد سوز صدایم، من سفیر سرجدایم، یابن زهرا
آه... کوفه وادی فریب است، مسلمت اینجا غریب است، یابن زهرا
نور دو چشم زهرا یا مولا یا مولا
کوفه میا یا مولا یا مولا یا مولا
•
در میان شهر کوفه بیقرارم
کن تماشا من به عشقت سر به دارم
غیر دیدار تو مولا حاجتی دیگر ندارم
آه... از سر دارالعماره، سوی تو دارم اشاره، یابن زهرا
آه... حال من را کن نظاره، پیکرم روی قناره، یابن زهرا
نور دو چشم زهرا یا مولا یا مولا
کوفه میا یا مولا یا مولا یا مولا
شب دوم
آل طاها وارد کرببلا شد
هم زمین و آسمانها غمسرا شد
در میان قلب زینب خیمهی ماتم به پا شد
آه... عالمی در تاب و در تب، مضطرب شد قلب زینب، وامصیبت
آه... دلبرش شد کربلایی، میرسد بوی جدایی، وامصیبت
کرببلا غوغا شد واویلاه واویلاه
خیمهی غم برپا شد واویلاه واویلاه
•
سوز آهی میرسد از قلب خواهر
دلپریشانم برایت ای برادر
میرسد هر دم صدای نالهی جانسوز مادر
آه... جان تو من بیقرارم، بهر تو دلشوره دارم، ای برادر
آه... قلب من در اضطراب است، فکر فرزند رباب است، ای برادر
کرببلا غوغا شد واویلاه واویلاه
خیمهی غم برپا شد واویلاه واویلاه