شب اول
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین
در وادیِ حسین مجال کلام نیست
غیر از کلام خون به مسیرش پیام نیست
با خون به صفحۀ عرفات دلم نوشت
راهِ وصال جز به شهادت تمام نیست
با ترس جان هر آنکه قدم زد در این طریق
وا...ِ راه عاشقی اش مستدام نیست
عشق و بلا ز روز ازل هم پیاله اند
زیرا به جز بلا قدحی بین جام نیست
در زیر جامه ها همه شمشیر بسته اند
این کار هتک حرمت بیت الحرام نیست
آیا کسی نبود که گوید به حاجیان
آیا بُریدن سر حاجی حرام نیست؟
یا در زمان ذبح نماید کسی سوال
این صید زیر دست تو خشکیده کام نیست
مسلم بگفت: بر همه پایان راهِ عشق
جز سر جداییِ علنی روی بام نیست
ارباب در حجاز و سفیرش به روی بام
راهِ وصال این دو به جز یک سلام نیست
رأسش به نی، تنش به روی خاک کوچه ها
میخ قناره جای سفیر امام نیست
السلام علیک یا سفیرالحسین یا مسلم بن عقیل
خدا کند که از این ره امیر برگردی
ز قبل آن که شوی بی سفیر برگردی
دعا کنم که خدا در دل تو اندازد
که هرچه زودتر از این مسیر برگردی
ز پیش از اینکه شوم تا قیامت از خجلت
به نزد مادر تو سر به زیر برگردی
به استخوان شکسته تو را قسم بدهم
به حق ((جابرعظم الکسیر)) برگردی
به نازکی گلوی علی کنی رحمی
نخورده حنجر شش ماهه تیر برگردی
ز قبل آنکه شود ضرب تیر سه شعبه
یگانه رازق طفل صغیر برگردی
ز قبل آنکه شود دختر سه سالۀ تو
به بوسه ای ز لبان تو پیر برگردی
خدا کند که عدو تا به نیزه نگرفته
ز پهلوی تو تقاص غدیر برگردی
قسم به قامت رعنای شیر ام بنین
قسم به غیرت مردی دلیر برگردی
ز قبل آنکه شود خواهر تو بی معجر
میان کوچه و بازار اسیر برگردی
ز قبل آنکه کند وقت دفن تو پسرت
تن تو جمع میان حصیر برگردی
ز قبل آنکه بچیند یکی یکی دشمن
به نیزه رأس صغیر و کبیر برگردی