← یا امام حسن→

شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۸۹، ۰۲:۲۲ ب.ظ

شب ششم

کمتر از زبان حضرت نجمه می نویسند هدیه به همسر محترم آقا امام حسن (ع)

السلام علیک یا مولانا قاسم بن الحسن

جانم قاسم

 

زبانحال حضرت نجمه سلام الله علیها

 

سینه ات را مادرانه هرنفس بوسیده ام

گیسوان عنبرین  را  به  هم  تابیده ام

سیزده سال است پای هرمناجات سحر

عطر و بوی مجتبی را از لبت بوئیده ام

با  نیابت  از  پدر  همراه  عمه  زینبت

من به دست خودکفن برپیکرت پوشیده ام

در  پی   آن   آبرو  ریزی   تشییع حسن

با صدای هلهله عمری به خود لرزیده ام

استخوانهای تنت با خاک صحرا شد یکی

ای گل یاس میان خاک وخون غلطیده ام

تا که دیدم جای نعل اسب روی صورتت

دست برگیسو به دور پیکرت چرخیده ام

از  قیاس  تکه  های  پیکر تو با حسین

فرق نعل کهنه  را با نعل  تازه  دیده ام

تار  می بینم زبس منزل به منزل درپیت

دستهای  پینه  دارم را به سر کوبیده ام

هردمی شد راس تو با محمل من روبرو

خون تازه ازسرم میریخت روی دیده ام

 

 



نوشته شده توسط ← نعمتی →
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

شب ششم

شنبه, ۱۳ آذر ۱۳۸۹، ۰۲:۲۲ ب.ظ

کمتر از زبان حضرت نجمه می نویسند هدیه به همسر محترم آقا امام حسن (ع)

السلام علیک یا مولانا قاسم بن الحسن

جانم قاسم

 

زبانحال حضرت نجمه سلام الله علیها

 

سینه ات را مادرانه هرنفس بوسیده ام

گیسوان عنبرین  را  به  هم  تابیده ام

سیزده سال است پای هرمناجات سحر

عطر و بوی مجتبی را از لبت بوئیده ام

با  نیابت  از  پدر  همراه  عمه  زینبت

من به دست خودکفن برپیکرت پوشیده ام

در  پی   آن   آبرو  ریزی   تشییع حسن

با صدای هلهله عمری به خود لرزیده ام

استخوانهای تنت با خاک صحرا شد یکی

ای گل یاس میان خاک وخون غلطیده ام

تا که دیدم جای نعل اسب روی صورتت

دست برگیسو به دور پیکرت چرخیده ام

از  قیاس  تکه  های  پیکر تو با حسین

فرق نعل کهنه  را با نعل  تازه  دیده ام

تار  می بینم زبس منزل به منزل درپیت

دستهای  پینه  دارم را به سر کوبیده ام

هردمی شد راس تو با محمل من روبرو

خون تازه ازسرم میریخت روی دیده ام

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۹/۱۳
← نعمتی →

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی