← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

باعرض سلام و تعزیت به مناسبت این ایام . از دوستان عزیزی که با خواندن اشعار به این حقیر محبت دارند تقاضایی دارم به شرط اجابت انشاالله. بیایید حالاکه از مزار مادرمان بی خبریم معرفت به خرج دهیم یک شب از شبهای این دهه را اعلام کنیم  :

"جلسه امشب ما به میزبانی شهدا در حسینیه حاج همت پادگان دوکوهه برقرار میباشد"

 و دلها را روانه آن مکان مقدس کنیم به همین منظور شعری هم سوغاتی از شهدا و آن مکان عرشی تقدیم میکنم

تقدیم به میعادگاه عشق دوکوهه 

سلام ای قبلة دلها دوکوهه

سلام ای وادی الزهرا دوکوهه 

سلام ما به صبح و صبحگاهت

نسیم کربلا دارد پگاهت 

سلام ما به سرخیِ غروبت

سلام ما به آه ِ سینه کوبت 

سلام ما به گردان های لشگر

سلام ما به سرداران ِ بی سر 

سلام ما به پیکر های ِ در دشت

چه گردان ها که رفت و دسته برگشت 

سلام ما به مستان سحر ها

قنوت و چشم گریان ِ سحرها 

چه ساعاتی که عاشورا شد اینجا

شهادت نامه ها امضا شد اینجا 

سلام ما به لبخند شهیدان

به ذکر ِ رویِ سربند ِ شهیدان 

سلام ما به گُم نامانِ  لشگر

به تسبیحاتِ یا زهرایِ معبر 

همان هایی که عمری نذر کردند

اگررفتند دیگر برنگردند 

سلام مابه خاکی که بهشت است

به رویِ آن به خطِ خون نوشت است 

به نقدِ جان بیا بازار ِ معشوق

تنِ بی سر بیا دیدارِ معشوق 

به هرکس اشک و سوز وآه دادند

هم اورا پایِ سفره راه دادند 

دوکوهه السلام ای خاکِ غربت

مناجاتِ حسینیه همت 

دوکوهه خسته و دلگیر هستم

خجل از یارو سر به زیر هستم 

دوکوهه این دلم خیلی گرفته

برایِ دیدنِ لیلی گرفته 

دوکوهه شهرِماشهرِ خدانیست

کسی باغربت ما آشنا نیست 

دوکوهه زندگی ها زندگی نیست

کسی دیگر به فکر بندگی نیست 

دوکوهه قلب آقا را شکستند

همه دنبال ِ دنیایِ خود هستند 

دوکوهه مهدیِ زهرا غریب است

میانِ خیمه در صحرا غریب است 

دوکوهه تا که میگیرد دل ما

رویم آرام تا بهشت زهرا 

دوکوهه هرشبِ جمعه به زاری

رود هرکس کنارِ یک مزاری 

دوکوهه آمدم پیشت بمانم

برایت روضة زهرا بخوانم 

دوکوهه سینه زن ها را صداکن

میان داری نما و کوچه واکن 

دوکوهه کوچه گفتم وای کوچه

چه می دانیم از معنایِ کوچه 

دوکوهه راهِ مادررا گرفتند

تمام ِ هستِ حیدر را گرفتند 

دوکوهه مادرِ ما داد می زد

میانِ شعله ها فریاد میزد 

دوکوهه پیکرِ او ضربه ها خورد

به والله ِ لگد را بی هوا خورد 

دوکوهه پهلویِ مادرشکسته

قلافی بازویِ مادر شکسته 

دوکوهه خاک بر چادر نشسته

علی را میکشیدند دست بسته  

دوکوهه خوب شد فضه رسید و ....

به دور فاطمه چادر کشید و ...

دوکوهه اهل خانه اهل دردند

همان جا محسن اش را دفن کردند 

دوکوهه کن دعا مهدی بیاید

گره از ابروی مادر گشاید

 

لطفا دوستان اگر خواستند از این مطلب در سایت یا وبلاگ خود استفاده کنند

مطلب را کامل با مقدمه ای که عرض شد قرار دهند.

اگر دلی شکست یاد این حقیر هم باشید

یاعلی

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۳ ، ۱۱:۵۶
← نعمتی →

بعد از شهادت به خواب بهترین رفیقش آمد و گفت : وقتی ترکش خوردم روی زمین افتادم و نفسهای آخرم را می کشیدم دیدم خانمی بلند بالا کنارم آمد و به نام مرا صدا کرد عرض کردم خانم شما کی هستید؟ اینجا چه کار میکنید ، اینجا میدان جنگ است میان این همه دود و آتش و خون ، فرمودند : من مادر همان آقایی هستم که تمام عمر به عشق او سینه زدید و گریه کردید .....

دلدادگان اینجا زیارتگاه عشق لست

ای راهیان نور اینجا راه عشق است

اینجا همان بیت الحرام بندگی هاست

اینجا محل پشت پا بر زندگی هاست

اینجا سر تعظیم دارد ماه ه خورشید

نور خدا را می توان با چشم دل دید

اینجا همان میعاد گاه عاشقان است

راه عبور مهدی صاحب زمان است

اینجا سحر هایش صدای آه دارد

گویا علی سر در میان چاه دارد

اینجا پر از عشاق سرگردان صحراست

اینجا صفای صبحگاهش نام زهراست

اینجا قنوت هر شبش مهتاب دارد

دیدم هزاران زهزم پر آب دارد

اینجا لباس خاکی احرام طواف است

سرهای خونین روی دست ، جای کلاف است

اینجا خریداران یوسف سر جدایند

حجاج این صحرا به دنبال منایند

اینجا زیارت ها دهد بوی شهادت

اصلی ترین نامش بود کوی شهادت

اینجا همه با غیرتان یک حرف دارند

از ماجرای کوچه عمری بی قرارند

اینجا همه تنها به فکر انتقامند

در فکر آن فریادهای ناتمامند

اینجا همه از داغ سیلی ناله دارند

برسینه داغ یار هجده ساله دارند

اینجا همه سربند یازهرا ببندند

نگذاشتند دست امامی را ببندند

اما خدارا میدهم سوگند اینجا

برچادر خاکی و بر پهلوی زهرا

مارا شبیه گل ازین عالم بچیند

پای رکاب مهدی اش خونین ببیند

ای کاش منهم در هوایش پربگیرم

بوسه ز دستش با تن بی سر بگیرم

گرچه گنه کارم به پایش خار هستم

منهم خریدار نگاه یار هستم


آقا بزرگی کن دگر مارا سوا کن

از جبهه مارا راهی کرب وبلا کن




۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۹۳ ، ۰۴:۳۵
← نعمتی →


سر چشمه ی غم های عالم فاطمیه است

غوغا شده در عرش اعظم، فاطمیه است

زهرای مرضیه اگر «ام الحسین» است

پس ریشه ی ماه محرم فاطمیه است

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۲ ، ۱۶:۴۷
← نعمتی →

یا صاحب  الزمان ( عج )

پایان سال و وقت حساب و کتاب شد

 پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد

هر روز با گناه دلت را شکسته ام

بین من و تو این همه عصیان حجاب شد

گفتند پای نامه ما گریه میکنی

حال شما زدیدن نامه خراب شد

با این وجود تا که گره خورد کار من

یا صاحب الزمان دلم مستجاب شد

هر عاشقیکه خالصانه پای شما نشست

پیچیده عطر نوکریش چون گلاب شد

این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای

آوای الرحیل به جانم عذاب شد

سرچشمه زلال شد آیینه جمال

بر دیده ام نگاه به رویت سرا ب شد

امسال هم گدای شب جمعه حرم

با یک دعای مادرتان بیحساب شد

ما را بخر عزیز دل شاه کربلا

جان کسیکه صورتش از خون خضاب شد

نازم به بانویی که به معراج قتلگاه

در پاسخش نوای الیه خطاب شد

گودال فوق عرش و تجلی رب آن

در پاره حنجر پسر بوتراب شد

عمریست روضه خواندم و باور نمیکنم

زینب چگونه وارد بزم شراب شد

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۲ ، ۰۹:۲۰
← نعمتی →
السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده

آیت الله گلپایگانی (ره)می فرمودند: من و آقا روح الله (ره) (حضرت امام خمینی )هم حجره بودیم در فیضیه قم می دیدم هر روز صبح بعد از نماز صبح ایشان بسیار گریه می کنند و این گریه با حالات دیگر ایشان بسیار فرق دارد یک روز از ایشان سوال کردم دلیل این احوالات شما چیست ؟ فرمودند : به والله داغ مادرم مرا اذیت میکند هر روز از خدا می خواهم تا قدرتی به من عطا کند بتوانم انتقام سیلی ناحق او و حقوق پامال شده او را بگیرم .

این شعر هدیه به روح غیرت مند و فاطمی حضرت امام خمینی (ره)

آری صدای آه گاهی گوشه دار است
آثار قلبی سوخته از روزگار است

بایدمیان شعله ها سینه سپر کرد
در این دیاری که چنین قحطی یار است

خاک دو عالم بر سر اهل مدینه
زهرا به امداد علی مرکب سوار است

هر کس که می خواهد بداند فاطمه کیست؟؟؟
خون در ودیوار نقش اقتدار است

باید به خون غلطید در حفظ ولایت
ورنه ولایت محوری تنها شعار است

داغ دو دست بسته سنگین تر ز سیلی ست
باور کنید این مرد صاحب ذوالفقار است

نفرین به آن مسمار و هرکس که لگد زد
بنگر چگونه مادر ما بی قرار است

سادات خون گریند تا روز قیامت
زین گفته ام سری نهفته آشکار است

تا فضه آمد دید بار شیشه افتاد
فریاد زد نامرد بی بی ..... است

تاریخ هم مانده چه پاسخ گوید این حرف
آخر چرا زهرای اطهر بی مزار است

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۳۳
← نعمتی →

حضرت رسول

التماست می کنم ای مهربانم

دیده واکن بنگر این اشک روانم

ای پدرجان کن دعا که بی تو من زنده نمانم

آه..تکیه گاه ما تو هستی ، از چه بابا دیده بستی ، ای پدرجان

آه..بعد تو ای نازنینم ، روزگار خوش نبینم ، ای پدرجان

بعد تو حیدر تنهاست   ابتا  ابتا

روز عزای زهراست  ابتا  ابتا

.

فاطمه جان آمده وقت عزایت

شرح غمها را بگویم من برایت

روزی آید بشنوم از پشت این در ناله هایت

آه..دست حیدر را ببندند ، بر زمین خورده بخندند ، فاطمه جان

آه..چادرت آتش بگیرد ، پیکرت آتش بگیرد ، فاطمه جان

بعد تو حیدر تنهاست  ابتا ابتا

روز عزای زهراست  ابتا ابتا

.

نیمه های شب تو ساروق بسته وا کن

یک کفن از بین آنها تو سوا کن

فکری آخر بر حسین و ماجرای کربلا کن

آه..روزی از آوا بیفتد ، زیر دست و پا بیفتد ، واحسینا

آه..می شود غارت تن او ، پیکر و پیراهن و ، واحسینا

بعد تو حیدر تنهاست ابتا ابتا

روز عزای زهراست ابتا ابتا

.

دودمه

آسمان خون گریه کن امشب که زهرا مضطر است........ماتم پیغمبر است

پیکر بی جان او بر شانه های حیدر است.......ماتم پیغمبر است

.........................................................................................................................................

امام حسن

الوداع ای شهر غربت ای مدینه

این منم من در غریبی بی قرینه

قاتل من عاقبت شد ماجرای زخم سینه

آه..من که آقای بهشتم ، شد غریبی سرنوشتم ، وامصیبت

آه..راحت از غمها شدم من ، زائر زهراشدم من ، وامصیبت

چشم کبودم بستم واویلا واویلا

مهمان مادر هستم واویلا واویلا

.

اشهدم را در میان کوچه خواندم

مادرم را تا به خانه می کشاندم

دیده گریان خاک روی چادرش را می تکاندم

آه..مادرم یک دفعه افتاد ، پیش خود گفتم که جان داد ،وامصیبت

آه..پیش من با چشم خونبار ، صورتش خورده به دیوار ، وامصیبت

چشم کبودم بستم  واویلا واویلا

مهمان مادر هستم  واویلا واویلا

.

خواهرمن گریه کم کن در کنارم

می نماید ناله هایت بی قرارم

همچو بابا من توان دیدن اشکت ندارم

آه..کربلایی می شوی تو ، تا کجاها می روی تو ،زینب من

آه..مقصدت شام خراب است ، گوشه بزم شراب است ، زینب من

چشم کبودم بستم   واویلا واویلا

مهمان مادر هستم  واویلا واویلا

.

دودمه

تو کریم ابن کریمی حسنی آقایی......لک لبیک حسن

تو بزرگ همه اولاد بنی الزهرایی.......لک لبیک حسن

.........................................................................................................................................

امام رضا

ای رئوف آل طه یابن زهرا

بر عزایت گریه کرده آسمانها

در میان حجره دارد ناله های تو تماشا

آه..بر زمین صورت نهادی ، دیده بر راه جوادی ، ای رضاجان

آه..بس که تو زهرا صفاتی ، ناله ات عجل وفاتی ، ای رضاجان

هر دیده گریان گشته  واویلا واویلا

زهرا پریشان گشته  واویلا واویلا

.

روی خاک حجره صورت می گذاری

سینه عریان تشنه کام و بی قراری

تو ولی بر روی سینه یک مزاحم هم نداری

آه..پنجه بر مویت نخورده ، ضربه پهلویت نخورده ، ای رضاجان

آه..بر زمین پا می کشیدی ، ضربه خنجر ندیدی ، ای رضاجان

.

دودمه

همه دانند که ایران سر و سامان دارد  یا علی موسی الرضا

تکیه بر پرچم سلطان خراسان دارد یا علی موسی الرضا


دانلود سبک 


۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۲ ، ۱۶:۳۴
← نعمتی →

یاسیدنا و مولانا یا حسن بن علی

این دودمه ها هدیه به تمام نوکران آستان عرشی امام حسن (علیه السلام)

کار ما گریه کنان روز جزا با حسن است

صاحب ما حسن است

رجز ما به صف حشر فقط یا حسن است

صاحب ما حسن است

ما حسینی شده از روح قیام حسنیم

ما غلام حسنیم

ما مسلمان شده دست امام حسنیم

ما غلام حسنیم

وقتی کسی غریب شد اگر زمین و زمان جمع شوند تا اورا از غربت در بیاورند نمی توانند . از همان کودکی از حضرت رسول معظم اسلام تا هم اکنون که ما آمده ایم هرعاشقی خواست برای غربت این آقا کاری کند ولی نشد و قیامت هم او به نام برادر کنار میکشد و هر امامی با اصحابش محشور میشود و آنجا هم همه با هم می گویند :

غریب مادر حسن


 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۱۰:۳۰
← نعمتی →
بسم الله



روز بیستم ماه صفر، روز اربعین  و به قول شیخین -  شیخ مفید و شیخ طوسی-  بازگشت اهل حرم امام حسین علیه السلام از شام به مدینه، و روز ورود اولین زائر آن حضرت جابربن عبدالله انصاری به کربلا، جهت زیارت امام حسین علیه السلام است . زیارت آن حضرت در این روز مستحب است. که به فرموده امام حسن عسکری علیه السلام از نشانه های مؤمن است.
۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۹:۵۰
← نعمتی →

وردیه

 

انیس خاطر عاشق نگاه معشوق است

اسیر دام بلا در پناه معشوق است

اگر وصال میسر نشد یقین دارم

مزار سوخته دل بین راه معشوق است

دمی که شه پر پروانه سوخت دانستم

که این نشانه یک سوز آه معشوق است

به وقت گریه فقط لرزشی به شانه مبین

که شانه لحظه ی غم تکیه گاه معشوق است

به تاری از سر گیسو هزار دل ! چه عجب؟

که این ستون کمی از سپاه معشوق است

حسین کعبه ی عشق است و من به طوف حسین

به دین عشق خدایم اله معشوق است

اگر که تربت ما کربلا شود چه شود؟

که خاک کرببلا قتلگاه معشوق است

به سینه های محبان سلام باید داد

که قلب گریه کنان بارگاه معشوق است

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۹:۴۳
← نعمتی →

غزل امام زمان(عج)

ای دیده خون ببار نیامد نگار ما

آخر سحر نگشت شب انتظار ما

یا ذالکرم به غربت عشاق رحم کن

کی می رسی به داد دل بی قرار ما

صاحب عزا به مجلس ما هم سری بزن

رحمی نما بر این جگر داغدار ما

ای کاش گریه وا کند این دیده بنگرم

در مجلس عزا تو نشستی کنار من

بیمار رو به قبله شدیم از فراق تو

دیگر ز اشک و گریه گذشت است کار ما 

 یا صاحب البکاء سبوئی حواله کن

خشکانده است گناه دو ابر بهار ما

سوگند بر نوای حسین جان فاطمه

باشد گدائی حرمت اعتبار ما

خیمه زدی به چادر خاکی ِ مادرت

تا درس نوکری بدهی بر تبار ما

ای کاش با دعای شما تا خدا رویم

همراه تو زیارت کرب و بلا رویم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۲ ، ۰۹:۴۲
← نعمتی →

بسم الله

.:بر روی تصویر کلیک کنید:.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۲۲:۵۹
← نعمتی →

یا ایهاالحسین و یا ایهاالشهید      

    باعشق تو ندیده خدایت مرا خرید

هر سائلی که دست به دامان تو شود

      هرگز نمی رود زسرای تو نا امید

اصلا بهای این همه احسان نداشتیم   

 اصلا چه شد که میل شما سوی ما کشید؟

هر کس دلش اسیر سر زلف دلبر است   

    با غمزه ای ز هر که به جز یار دل برید

این بی قراری دل ما بی دلیل نیست  

  صوت حزین مادری برگوش ما رسید

والله اصل طینت ما خاک کربلاست    

     مارا برای گریه خداوند آفرید

با اشک فاطمه گل مارا درست کرد       

      از نای زینبی به نفسهای ما دمید

رخت عزای ما همه دست دوز فاطمه است   

    نقش لباس ما همه زان پیرهن کشید

زین پس حیا زحرمت این پیرهن کنید 

    بااین لباس پیکر مارا کفن کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۲:۳۴
← نعمتی →