← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

السلام علیک سیدنا المظلوم یا اباعبدا... الحسین

سینه زنان حسین زمزمه بر پاکنید

ماه محرم شده یاری زهرا کنید

بانی بزم عزا مادر او فاطمه است

آمده قامت کمان خوب تماشا کنید

ذکر حسین جان ما از شهدا مانده است

جامعه را زنده با ذکر مسیحا کنید

ناز گنه کاررا می خرد ارباب ما

امر کند هرکه را گم شده پیدا کنید

نوکر هر ساله ایم پای قرار امدیم

موسم درد دل است عقده ی دل وا کنید

بر اثر معصیت خشک شده اشک من

دیدة خشکیده را وصل به دریا کنید

گریه برای شما دار وندار من است

چشم پر از گریه ای می شود اعطا کنید

راه نشانم دهید برگ امانم دهید

کاش که با این گدا شبیه حر تا کنید

صحن حسینیه ها گوشه ای از کربلاست

عرش نشینان عشق فخر به موسی کنید

بی کفن کربلا حضرت آقا سلام

اذن عزاداریِ ما همه امضا کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۱ ، ۱۸:۲۳
← نعمتی →

مراسم بزرگ داشت اولین سالگردشهادت پیش مرگ قافله ارباب

 ابرمرد موشکی ایران شهید اقتدار

حاج حسن تهرانی مقدم

در حسینیه موج الحسین (علیه السلام) برقرار میباشد

سخنران : شیخ علی ثمری

مداحان : حاج منصور ارضی ، حاج حسین سازور ، حاج محمود کریمی

زمان : یک شنبه بعد از نماز مغرب و عشا

شادی روح باعظمتش صلوات

شماهم با اطلاع رسانی در هرچه باشکوه برگذار شدن این مجلس یاری کنید

شاید بتوانیم گوشه ای از زحمات غیورانه اش را جبران کنیم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۱ ، ۱۵:۱۳
← نعمتی →

السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج)

من گریه میکنم که تماشا کنی مرا

مانند طفل گمشده پیدا کنی مرا

حَجت قبول دلبر احرام بسته ام

ای کاش در دعایِ خودت جا کنی مرا

با گریه کردن این دلِ من زنده می شود

دلمرده آمدم که تو احیا کنی مرا

اسباب زحمتِ تو شده این گدا ، ولی

هرگز مباد از سر خود وا کنی مرا

ای کاش امشبی که تو راهیِ مشعری

همراه خویش راهی صحرا کنی مرا

تو سفره دارِگریه ماه مُحَرمی

چشمی پُر اشک می شود اعطا کنی مرا ؟

آقا قسم به چادر خاکی مادرت

خواهم شریک گریه ی زهرا کنی مرا

آیا شود که مثلِ شهیدان دمِ وصال

با رویِ غرق خون شده زیبا کنی مرا

بیت الحرام سینه زنان خاک کربلاست

دارم امید مُحرِم آنجا کنی مرا

همراه خویش زائر شش گوشه ام کنی

مسند نشین عرشِ مُعلا کنی مرا

ای روضه خوان تنگ غروب مِنا بیا

پرچم به دوشِ ماتمِ کرب و بلا بیا

***

حاجی فاطمه شده صحرا نشین خدا

صاحب حرم دگر بشود از حرم جدا

 

السلام علیک یا مسلم ابن عقیل (ع)

هیچکس مثل من اینگونه گرفتار نشد

با شکوه آمده و بی کس و بی یار نشد

حال و روز منِ آواره تماشا دارد

تکیه گاهم بجز این گوشۀ دیوار نشد

روزه دارم من و لب تشنه وسر گردانم

بین این شهر کسی بانیِ افطار نشد

دست بر دست زنم دل نِگرام چه کنم

مثل من هیچ سَفیری خجل از یار نشد

خواستم تابرسانم به تو پیغام ، میا

پسر فاطمه ، شرمنده ام انگار ،  نشد

گر زنی سینه سپر کرده برایم صد شکر

سینه اش سوخته از داغیِ مسمار نشد

اهل این شهر همه سنگ زن و سر شک

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۱ ، ۱۰:۰۰
← نعمتی →
غریب و بی صدا مردن چه زیباست
ز داغ کربلا مردن چه زیباست
پس از آن عشق بازیهای مشهد
در آغوش رضا مردن چه زیباست

به سر آمد غم هجر و جدایی
شدی آخر علی جانم رضایی
تو مزد روضه هایت را گرفتی
شدی در راه مشهد کربلایی
۷۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۱ ، ۱۸:۳۷
← نعمتی →

بسم رب الشهدا والصدیقین

ای شهیدان خدایی السلام

عاشقان کربلایی السلام

السلام ای لاله های سوخته

السلام ای سینه ی افروخته

السلام ای تکسواران بهشت

ای کفن پوشان سرخ سرنوشت

السلام ای قدسیان سینه چاک

آسمانی های مهمان روی خاک

السلام ای رهروان راه عشق

ای بصیرت پیشگان راه عشق

السلام ای شیرمردان خدا

ای سحرخیزان شبهای دعا

ای مناجاتی دلان شب نورد

ای ابرمردان پیکار و نبرد

ای سبک باران افلاکی سرشت

می رسد از خاکتان بوی بهشت

روسپیدان دیار معرفت

لاله های نوبهار معرفت

ای علمداران صاحب اقتدار

سینه چاکان همیشه بیقرار

قبله ی سیار دلهای غیور

بر دل غمدیدگان سنگ صبور

دارد این دل اشتیاق گفتگو

سینه ها پر درد و بغضی در گلو

درد ها در سینه و لبها خموش

وای از این روزگار دین فروش

جایتان خالی چه دنیایی شده

رسم دینداری تماشایی شده

جامعه بوی تغافل میدهد

معصیت راه تکامل میدهد!!!!!!

شهرمان با آسمان بیگانه شد

خانه ها تبدیل بر بتخانه شد

خانه ها از نور قرآن دور شد

مصحف توحیدیان مهجور شد

هرکسی دنبال مسئولیت است

میزها خالی ز نورانیت است

خدمت مردم اصول راه نیست

آنکه دلسوزی کند بر خلق کیست

کو عدالت کو عدالت محوری

کو توجه بر کلام رهبری

کو ترحم بر یتیمان غریب

کو تبسم بر رخ هر غم نصیب

کو تکلم با دل درد آشنا

دسگیری از زمین افتاده ها

هرکه مقروض است با حجب و حیا

سوق یابد جانب وام ربا

فقر در خانه ای ماوا کند

صاحبان خانه را رسوا کند

کیست از همسایه اش گیردخبر

کرده با سیلی رخش را سرخ تر

کیست بنشیند ز سوز و ساز ها

پای درد غربت جانبازها

مومنین هیهات دینداری چه شد؟؟؟

از حقیقتها طرف داری چه شد؟؟؟

ای شهیدان سینه ها سنگین شده

دین فروشی شغل هر بی دین شده

عاشقان اواره و سرگشته اند

خوبها...از راهتان برگشته اند

با اجانب هم کلامی میکنند

بر شما بی احترامی میکنند

از جگرها کینه بیرون میکنند

قلب آقای زمان خون میکنند

کس به فکر خدمت آیا هست نیست

جز به فکر مال دنیا هست نیست

بهر خدمت هرکه نازی میکند

یاکه دارد حزب بازی میکند

کس نمیگوید زنسل مومنون

بر منافق ها فاین تذهبون

خاک قبرستان صداتان میکند

برعذابش مبتلاتان میکند

ریشه یابی گرکنی این درد را

در روایات و کلام اولیا

ریشه اش یک نکته باشد والسلام

وای مردم وای از مال حرام

لحظه ای یک لقمه نان شبهه ناک

می نماید عرشیان را اهل خاک

لیک جبران میشود آن نقص ها

بعد رد دین و رد قرض ها

با نم اشکی به دور از واهمه

بر غریبی های پور فاطمه

اشکها جاری شود با شور و شین

تاز دل آرام میگویی حسین

کیست این آقا همان آب حیات

ذبح لب تشنه لب شط فرات

کیست او دار و ندار زینب است

دلبر نیزه سوار زینب است

سر به نی جسمش به زیر دست وپا

کر بلا یا کربلا یا کربلا

برمشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

 

 

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۱ ، ۱۵:۳۳
← نعمتی →

نسل یهود دشمن آل پیمبرند

اخطار می دهیم اگر اهل باورند

ای صهیونیسم از غضب مومنین بترس

اینان زنسل حیدر و فتاح خیبرند

من هم به سهم خودم این اهانات را به رسول مکرم اسلام محکوم می کنم و همانگونه که در شعر اشاره کردم از طرف شیعیان امیر المومنین اخطار می دهم که تاریخ را مطالعه کنند چگونه اسدالله الغالب در قلعه ی خیبر را به اشاره از جا کند با این کار آتش به ریشه ی خویش میزنند 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۱ ، ۱۶:۵۵
← نعمتی →

آتش کشد زبانه ز دور و برم خدا

خاکسترش نشسته به روی سرم خدا

پور خلیلم و وسط شعله ها اسیر

بنما اجابتی به دل مضطرم خدا

ای وای از تغافل اصحاب سینه چاک

این درد غربت است به جان میخرم خدا

دشمن غرور موی سپید مرا شکست

اما کسی نبود شود یاورم خدا

بی دردسر به شخصیتم لطمه زد عدو

مستانه خنده کرد به چشم ترم خدا

بیرون مرا چگونه ز خانه کشید و برد

  پیداست از کبودی بال و پرم خدا

صد شکر نیمه شب سر من بی عمامه شد    

یاد غرور آن سر بی معجرم خدا

وقتی که سوی چشم مرا ضرب او گرفت        

دیدم چگونه خورد زمین مادرم خدا

با دست بسته در نظر اهل خانه ام

یاد آور شکستگی حیدرم خدا

گرچه کسی نبود تماشا کند مرا

  در فکر کوچه گردی آن خواهرم خدا

غم های عمه عاقبت انداختم ز پا

   دیدی که داغ غربتش آمد سرم خدا

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۴۵
← نعمتی →

السلام علیک یا سیدنا و مولانا

قاسم بن الحسن

کریم بن الکریم

قصیده مدح ومرثیه

آیینه روی مجتبایی قاسم

مستغرق ذات کبریایی قاسم

مثل علی اکبری برای ارباب

چشم تو کند گره گشایی قاسم

حالاکه پسر دار شده شاه کریم

داغ است بساط هر گدایی قاسم

از گوشه لبهات عسل می ریزد

مدهوش زباده ی بقایی قاسم

دل می برد از همه مناجات شبت

مانند حسن چه خوش صدایی قاسم

قسمت نشده اگر امامت بکنی

معصومی و از کنه جدایی قاسم

تحت الهنکی که بسته ای شاهد بود

زیبای امام زاده هایی قاسم

سوگند به پینه های پیشانی تو

با سن کمت پیر دعایی قاسم

در کرب وبلا همه حرم دار شدند

آخر تو خودت بگو کجایی قاسم

گویا که حرم نداشتن ارث شماست

بی مرقد و بی صحن وسرایی قاسم

پشت سر تو دعای نجمه زیباست

از بسکه لطیف و دلربایی قاسم

تووارث تکسوار جنگ جملی

الحق حسن کرب وبلایی قاسم

زیر پر عباس کشیدی شمشیر

شاگرد امیر خیمه هایی قاسم

گردن زده ای ازرق و اولادش را

زیرا نوه ی شیر خدایی قاسم

در عرش برای تو علی کف زده است

تووارث شاه لافتایی قاسم

*****

ای وای گرفتند همه دورت را

چون گل به میان خارهایی قاسم

پهلوی تو ضربه خورده مثل مادر

افتا ده میان دست و پایی قاسم

زیر سم اسب نرم شد پیکر تو

بر داغ عظیم مبتلایی قاسم

بازیچه ی قاتل است این کاکل ناز

گیسوی تو شد رنگ حنایی قاسم

از کهنگی نعل کفن پاره نشد

سربسته شده چه روضه هایی قاسم

جان داشتی و تن تورا کوبیدند

فرق من و توست ماجرایی قاسم

نجمه همه گیسوان خودرا می کَند

تو قاتل او به نیزه هایی قاسم

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مرداد ۹۱ ، ۱۵:۵۷
← نعمتی →

با من و عمر ِکَمَم دست زمان بد تا کرد

موقع قد کشی ام بود که پشتم تا کرد

دورهایت زدی و نوبت ما شد امشب

چشم کم سوی مرا آمدنت بینا کرد

لذتی دارد عجب بوسه ی دو لب تشنه

وقت برخوردبهم زخم دو لب سر وا کرد

نوه ی فاطمه بودم سندش را دشمن

با کف پا به روی چادر من امضا کرد

همه ی صورت من قدر ِکفِ دستی نیست

دور از دیده ی تو عقده ی خود را وا کرد

عمو عباس کجا بود ببیند آن شب

به سرم داد زد آنقدر مرا دعوا کرد

ناسزا گفت و به گریه دهنش را بستم

دشمنت را نفس فاطمی ام رسوا کرد

بی کفن دفن شدم ای پدر بی کفنم

داغ مجنون همه جا تازه غم لیلا کرد

دختر بی ادبی مسخره میکرد مرا

دو سه تا پارگی از روسری ام پیدا کرد

عمر یک ظرفِ ترک دار به ضربی بسته ست

عمه بر دست مرا برده و جابجا کرد

عمه هربار که با گریه بغل کرد مرا

یاد آن صورت نیلی شده ی زهرا کرد

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۱ ، ۱۱:۱۳
← نعمتی →

صلی الله علیک یا بنت الحسین

فاطمه سلام الله علیها ملقب به رقیه

 

آنروز که احرام تمتع می بست

برشانه ی عرشیه ی عباس نشست

با آنکه سه سال بیشتر جلوه نکرد

گفتند که فاطمه است دیدند که هست

 

اینجاست که سن سال شد دوری راه

تقدیم به دختر اباعبدالله

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۹۱ ، ۱۸:۴۱
← نعمتی →

السلام علیک یا مولانا الاعظم

امیرالمومنین علیه السلام

 

ایران به خمینیست اگر پیروز است

پس ماتم هرساله ی او جانسوز است

امسال شروع رهبری آقا

با صبح ولادت علی یک روز است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۱ ، ۲۰:۱۴
← نعمتی →

هربار اسم این زنا زاده رو میشنیدم فامیلیش اذیتم میکرد

تادیگه طاقت نیاوردم و این دوبیتی رو گفتم

 

دریاست ولایت و تو کمتر زکفی

شیطان صفتی و بی حیا و شرفی

حیف نجف معظم مولا نیست؟!!

شاهین حرامزاده ای ، نه نجفی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۱ ، ۱۱:۱۸
← نعمتی →