← یا امام حسن→

يكشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ

مادر چشم انتظار

السلام علیک یا ام البنین (سلام الله علیها)

وقتی از در بقیع وارد میشی سمت چپ یه قبر تنهاست قبر مادری تنها که بچه شیعه ها به جای مزار مخفی مادرشون دور این قبر میگردن سلام بر حضرت ام البنین

ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی

از مادر چشم انتظارت دل بریدی

جز ام لیلا کس نمیفهمد غمم را

من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی

تنها نه دلگرمی مادر بوده ای تو

بر خاندان فاطمه روح امیدی

بر گردنم انداختی با دستهایت

زیبا مدال عزت «ام الشهیدی»

زینب کنار گوش من آهسته می گفت :

هرگز مپرس از دخترت از چه خمیدی

از خواری بعد از تو گفت و گفت دیگر

بر پیکر مانیست جایی از سپیدی

این تکه مشک پاره را تا داد دستم

فهمیدم ای بالا بلند من چه دیدی

از مشک معلوم است با جسمت چه کردند

وای از زمین افتادن،وای از ناامیدی

باور نخواهم کرد تا روز قیامت

بی دست افتادی،به خاک وخون طپیدی

در سینه پنهان میکنم یک عمر رازم

پس شکل قبرت را دگر کوچک بسازم



نوشته شده توسط ← نعمتی →
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

مادر چشم انتظار

يكشنبه, ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۰، ۰۹:۳۵ ق.ظ

السلام علیک یا ام البنین (سلام الله علیها)

وقتی از در بقیع وارد میشی سمت چپ یه قبر تنهاست قبر مادری تنها که بچه شیعه ها به جای مزار مخفی مادرشون دور این قبر میگردن سلام بر حضرت ام البنین

ای جبرئیلم تا خدایت پرکشیدی

از مادر چشم انتظارت دل بریدی

جز ام لیلا کس نمیفهمد غمم را

من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی

تنها نه دلگرمی مادر بوده ای تو

بر خاندان فاطمه روح امیدی

بر گردنم انداختی با دستهایت

زیبا مدال عزت «ام الشهیدی»

زینب کنار گوش من آهسته می گفت :

هرگز مپرس از دخترت از چه خمیدی

از خواری بعد از تو گفت و گفت دیگر

بر پیکر مانیست جایی از سپیدی

این تکه مشک پاره را تا داد دستم

فهمیدم ای بالا بلند من چه دیدی

از مشک معلوم است با جسمت چه کردند

وای از زمین افتادن،وای از ناامیدی

باور نخواهم کرد تا روز قیامت

بی دست افتادی،به خاک وخون طپیدی

در سینه پنهان میکنم یک عمر رازم

پس شکل قبرت را دگر کوچک بسازم

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۲/۲۵
← نعمتی →

نظرات  (۵)


ایول الله

خیلی حال کردم
سلام میخواستم به این وبلاگ سر نزنم ولی دلم نیومد برای تعجیل در فرج امام زمان صلوات
غزل به خیر -خ خوب بود فقط وزنش یه زره سخته
التماس دعا شاعر ارباب
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ سید علی رکن الدین
سلام

خدا خیرتون بده
جز ام لیلا کس نمیفهمد غمم را
من پیر گشتم تا چنین تو قد کشیدی

اجرت با پسرش!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی