← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

السلام علی المعذب فی قعر السجون

یا موسی بن جعفر (علیه السلام)

دوری از شهر و دیارم عزتم را لطمه زد

این جدائی قلب پاک عترتم را لطمه زد

با دو دست بسته هم باب الحوائج بوده ام

کی غل و زنجیر فضل و رحمتم را لطمه زد

ناله ها ی ممتدم گویای این مطلب شده

بغض سینه اشتیاق صحبتم را لطمه زد

تار میبینم ز بس که این حرامی یهود

گاه و بیگاه آمد از ره صورتم را لطمه زد

صوت سیلی هم صدا شد با صدای خنده اش

هر دمی آمد سراغم خلوتم را لطمه زد

شد شکسته راه رفتن ارث مادر زادیم

ضربه ها را بی هوا زد قدرتم را لطمه زد

نام زهرا را نه تنها با طهارت او نبرد

بد دهن بود و دل با غیرتم را لطمه زد

داغ من یک سربریدن کمتر از جدم حسین

آخر کار این کفن ها غربتم را لطمه زد

پیکر من بین راه زائران کربلا

این سه روزه تا قیامت شوکتم را لطمه زد

 

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۷:۳۰
← نعمتی →
به سبک نوحه محرم منم آواره بین کوفه

تماشایی شد حال زارم.غریب و تنها جان سپارم

کجایی ای داروندارم ....حسین جان

بین دستانم پینه بسته.شده زینب خیلی شکسته

شدم از هجران تو خسته...حسین جان

حسین جان...کجایی ببینی تو احوال من

به سینه بچسبانم این پیراهن....شده وقت رفتن

شده تمام گیسوی من سپید

خبرنداری زینب چه ها کشید

مقابل من راس تورا برید

یابن زهرا مظلوم کربلا

.........................

نرفته از یادم نگاهت.خودم دیدم در قتلگاهت

گرفته نیزه راه آهت....حسین جان

پر از خون شد ناگه دهانت.زهم وامیشد استخوانت

زبس باپادادند تکانت . حسین جان

واویلا....ضریح تنت زیر دست و پا بود

سرغارت پیرهن دعوا بود ....سرازتن جدابود

به خاک صحرا پاشیده پیکرت

به روی نیزه آواره شد سرت

جداجداشد رگهای حنجرت

یابن زهرا مظلوم کربلا

امان از شام و کوچه هایش.دهان هرز بچه هایش

یهودی های یی حیایش...واویلا

بگویم سربسته کلامی.به ماها شد بی احترامی

نگاه معنی دار شامی ....واویلا

واویلا...سرت را روی نیزه ها رقصاندند

به روی هوا آنقدر چرخاندند....که عقده نشاندند

قیامتی شد برپا میان ما

به پیش چشم ترسان بچه ها

سرتو افتاد در زیر دست وپا

......

امان از دروازه ساعات.تماشاشد ناموس سادات

گذر کردیم باچه مکافات....واویلا

به محملها پنچه کشیدند.به دور سرها میدویدند

زبسکه نامرد و پلیدند ...واویلا

واویلا...یکی زد صدا زخمیان خیبر

بگیرید همه انتقام حیدر...خصوصا ازآن سر

تمام سرها در کوچه ها شکست

شرار آتش برجان مانشست

دچشم خودرا سقا به نیزه بست


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۵۸
← نعمتی →

السلام علی قلب الزینب الصبور و لسانها الشکور

 

عین توحید بود ذکر صفات زینب

روز و شب وقف حسین است حیات زینب

نیمه ی ماه رجب جلوه ی روز عرفه است

نام آن را بگذاریم عرفات زینب

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۳:۴۸
← نعمتی →

در عالم مکاشفه به محضر امام زمان رسید ،حضرت آشفته و غبار آلود ،

 عرضه داشت آقاجان چرا شماراچنین آشفته میبینم

حضرت فرمودند: مگر نمی دانی امشب شب نیمه ی ماه رجب است آسمانی ها

برای عمه جانم مجلس عزا بر پا کرده بودند آرام نمیشدند تا من به مجلسشان رفتم و با دیدار من

قلبشان آرام گرفت.

در جای دیگری سوال شد . در مصیبات اعظم زندگی و باز شدن گره های بزرگمان چه کنیم؟

حضرت فرمودند : من امام زمان حجت خدا وقتی دچار گرفتاری سختی می شوم به زیر آسمان می آیم

و خدارا سه مرتبه به عمه جانم زینب سلام الله علیها قسم میدهم

و در آخر قال رسول الله صلی الله:

هرکه گرید برای این دختر

اجر آن میشود معادل با

گریه بر غربت امام حسن

گریه بر داغ سیدالشهدا

واجب الاحترام شد زینب

دختر ارشد کنیز خدا

 

السلام علیک یا صاحبة المصیبت العظما

 

هنگامه وصال من و دلبرم شده

این الحسین زمزمه آخرم شده

چشمم به راه مانده کجایی عزیز من

پیراهن تو گرمی بال و پرم شده

از گریه پینه بسته دگر چشم های من

عالم سیاه پیش دو چشم ترم شده

موی سپید و قدکمانم چه دیدنیست

غم های کربلاست چنین یاورم شده

من پیرسالخورده ام و دست های من

محتاج شانه های علی اکبرم شده

از خاطرم نمی رود آن لحظه فراق

ناله زدی که وقت وداع از حرم شده

داغی بوسه از لب تو مانده برلبم

خون گلوی تو نفس حنجرم شده

من بین قتلگاه تو جان دادم ای حسین

این چند ماهه جان تو درد سرم شده

می خواستم بغل کنمت جان تو نشد

نیزه شکسته زحمت این پیکرم شده

من پا به پای پیکر تو ضربه خورده ام

سرتا به پا تمام تنم پر ورم شده

دشمن همینکه پا به روی چادرم گذاشت

گفتم به خویش ارثیه مادرم شده

جان خودت به زور کشیدند چادرم

شاهد ببین که پارگی معجرم شده

 

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۳:۴۰
← نعمتی →

در سینه شراره های غم میریزیم

خون،پای ورودی حرم میریزیم

گرپابگذارید به صحن زینب(س)

والله زمانه را بهم میریزیم

ما جلوه ای از یک غضب عباسیم(ع)

بر حرمت ناموس خدا حساسیم

یا منتقم انتقم

وسیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۳۷
← نعمتی →

.:جهت دانلود سبک کلیک کنید:.

دل هفت آسمون در اضطرابه-چهره خداوند پشته نقابه

خداگفته بیاین همه خلایق-شب روکردن ابوترابه

بی مثاله٬با کماله٬گوشه گونش یه خاله٬شب شبه عشق و وصاله٬

پرشد از باده پیاله٬جون دادن براش حلاله

یاحیدر ۳

به جلوه اومد اسدا... -به قالب رو دستای بنت اسد

امشب می گن زمین و آسمون-همه یک صدا ذکره حیدر مدد

بی پروا مسته نامه علیم ع

یک عمره من غلام علیم ع

(یا حیدر مددی یا حیدر)

******

دستای کریمت گدا نوازه-در خونه تو همیشه بازه

حضرت ختم النیاء تو عالم-به برادری مثله تو می نازه

تو کریمی-تو رحیمی-مهربون تر از نسیمی-رفیق حق از قدیمی-تو خدایی هم سهیمی

یا حیدر ع

گدایی در خونه تو-برای ما شده مداله شاهی

تو حیدری خونه حق تعالی-میون رگهای ثارالهی

تو که نفسه رسول الهی

روی انسانیه الهی

(یا حیدر مددی یا حیدر)

******

با ولای تو شیعه سربلنده-باتماشای تو نبی می خنده

هر کی می خواد بدونه کیه حیدر-تو جونیش دره خیبر و کنده

پهلونه-مهربونه-لنگره هفت آسمونه-عشقه هر پیر و جوونه-دشمن هم اینو میدونه-زیر لب باید بخونه

یاحیدر ع

یله خیبر به طرف که میاد ذوالفقارشو می چرخونه

اثر برقه تیغش پیدا مشه-از سرهایی که توی میدونه

شد غوغا شیره لشکر اومده

واویلا آخه حیدر اومده

(یا حیدر مددی یا حیدر)

******

.::سبک سرود مانند سرود ولادت حضرت زهرا(س) می باشد::.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۴۰
← نعمتی →

السلام علیک یا امیرالمومنین (علیه السلام)


 

به طوف کعبه زنی پاک و  محترم آمد

میان سینه ی او شعله های غم آمد

دخیل بست به دامان صاحب خانه

به سوی رکن یمانی دو سه قدم آمد

صدا زد  ای که مرا میهمان خود کردی

بگیر روی مرا ، لحظه کرم آمد

همینکه دلنگران شد خدا اجابت کرد

صدای اُدخُلی از داخل حرم آمد

قدم نهاد به عرشی ترین مکان و سپس

شکاف سینه ی بیت العتیق هم آمد

میان خانه چه ها شد کسی نمی داند

فقط سلام ملک بود دم به دم آمد

سکوت خلق شکست و پس از گذشت سه روز

زمان جلوه نمایی دلبرم آمد

 

میان صورت او هر چه نور منجلی است

همین بس است ز مدحش که نام او علی است

 

ز داغی لب ساقی خرابمان کردند

میان کوزه چهل شب شرابمان کردند

محک زدند به ناز نگار این دل را

برای ناز کشی انتخابمان کردند

قرار شد که دم مرگ روی او بینیم

به شوق وصل ، همه عمر عذابمان کردند

دعا شدیم و سحرها میان نخلستان

به سجده های علی مستجابمان کردند

ابوتراب کرم کرد و بین این همه خلق

مقابل قدم او ترابمان کردند

چو ذره ایم در این وادی و به نام علی

بلند مرتبه چون آفتابمان کردند

همیشه بیشتر از احتیاجمان دادند

همیشه با کرم خویش آبمان دادند

 

بداند عالم امکان که ما علی داریم

چه غم ز فتنه ایام تا علی داریم

 

میان بزم خراباتیان قراری نیست

به باده نوش که برهان عقل کاری نیست

تمام دلخوشی ما محبت علی است

ز هیچکس بجز آقا امید یاری نیست

کلیمِ طور نشین شاهد کلام من است

به پیشگاه علی سجده اختیاری نیست

قبولی همه اعمال با ولای علیست

به هر چه طاعت بی حـُبش اعتباری نیست

حرام باشد اگر رو به غیر او بزنیم

کریمتر ز علی هیچ سفره داری نیست

تمام نسل علی یذهبٌ مِن الـرِّجسند

به شأن و عزت این خاندان تباری نیست

مقابل حرمش آسمان کند تعظیم

به جز مقابل او جای خاکساری نیست

 

علی تجلی سبحان ربی الاعلاست

ثواب بردن نامش تبسم زهراست

 

ببین که هر چه پس پرده بود افشا شد

دلیل خلقت کون و مکان هویدا شد

برای اینکه کسی شک نیاورد بعداً

شکاف کعبه نیامد به هم معما شد

دعا کنید که امشب خدا خریدار است

دعا کنید که درهای آسمان وا شد

علیست آنکه جهان تحت اختیارش بود

ولی به زُهد و وَرَع بی نیاز دنیا شد

علیست آنکه زمان عروج هر سحرش

تمام عرض و سماوات پیش او پا شد

علیست آنکه به معراج پشت پرده نشست

انیس و هم نفس مصطفی در آنجا شد

علیست آنکه نشان تَـعبُّد محض است

فقط مقابل معبود قامتش تا شد

علیست آنکه به هر رقص ذوالفقار او

گره ز ابروی احمد  به حمله ای وا شد

نرفته از درِ این خانه نا امید کسی

امور خانة این مرد دست زهرا شد

 

ز راه آمده حیدر ، همه قیام کنید

نهاده دست به سینه به او سلام کنید

 

دلم گرفته بهانه سلام شاه نجف

که قبله گاه دلم گشته بارگاه نجف

تمام صحن علی بوی فاطمه دارد

شمیم سیب بیاید میان راه نجف

صفای هر سحرش ، گریه بر غم زهراست

به گوش میرسد آرام سوز و آه نجف

قدم زده دل شب در میان نخلستان

امان ز کوفه و خون آبه های چاه نجف

قرار ما همه باب الرضا همان جایی

که سوی شاه خراسان بُوَد نگاه نجف

قسم به نم نم اشکم  پس از اذان صبح

چقدر بوی حسین میدهد پگاه نجف

 

شب زیارتی شاه کربلا باشد

دلم هوائی آن صحن با صفا باشد

 


 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۰۰
← نعمتی →

تو گوهری و جهان به گردت صدف است

بر تیر نگاه تو دل ما هدف است

سوگند جلاله می خورم من امشب

کعبه خبری نیست خدا هم نجف است.

****

سرچشمه هر باده بود جام علی ع

لال است زبان زبردن نام علی ع

  

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۵:۵۷
← نعمتی →

.::برای دانلود سبک سرود کلیک کنید::.

زندگی شمس الشموسی   آقازاده شاه طوسی

آسمونیا دسته دسته     میان برا گهواره بوسی

(ذکر باب المراد   سیدی یا جواد ع)۲

پدر با نگاهت ٬ترانه مادر می گیره

مدینه دوباره٬بوی علی اکبر ع می گیره ۲

امشب خدایی شد دلم

ابن الرضایی شد دلم ۲

((مولا جواد ابن الرضا ع ۲))

پیاله دل لب به لب شد   خال سیاه تو رطب شد

برا لبای مست بابا   بهترین افطار رجب شد

(دلبر بی نظیر  دست ما رو بگیر)

شده چشم زهرا س٬به برق چشمای تو روشن

قیامت ماهارو٬به یه نگاه تو می بخشن ۲

ما ریزه خواره خونتیم

عمریه که دیونتیم ۲

((مولا جواد ابن الرضا ع ۲))

قرار دل بی قرارا   وا می کنی گره زکارا

خدا داده روزیم و دسته   آقای همه سفره دارا

(نذر نیمه نگات  خون می ریزیم برات)

خدا که یدونه٬امام رضا ع بیشتر نداره

خدائیش و پای٬پسر این آقا می زاره

فریاد مستی می زنم

عبد و غلام تو منم ۲

((مولا جواد ابن الرضا ع ۲))

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۴۱
← نعمتی →

بین تمام صحن وسراها طلوع صبح

جایی به باصفایی باب المراد نیست

 

السلام علیک یابن سلطان یاجوادالائمه

وقتی بساط عشق بازی چیده می شد

سجاده سبزی کنارش دیده می شد

یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش

در امتحان عاشقی سنجیده می شد

صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود

گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد

گویا دوباره کوثری در بین راه است

کم کم سحر شام دل غمدیده می شد

از نور زهراییِ این  فرزندخورشید

طومار غربت در جهان برچیده میشد

دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟

در آسمانها این چنین نامیده میشد

 

او کیست؟آقازاده شمس الشموس است

آرامش جان و دل سلطان طوس است

 

او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد

همچون رسول الله پیغمبر ترین شد

از آسمانها آمد و جاری تر از اشک

مانند زهرا مادرش کوثرترین شد

سر تا به پایش بود توحید مجسم

بر باده رب الکرم ساغر ترین شد

او چندسالی گرچه مهمان بود مارا

اما تجلی کرد و نام آور ترین شد

  بر تار گیسویش گره خورده دل ما

این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد

شد زندهیاد یوسف لیلا دوباره

ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد

در چند جایی که عیان شد غیرت او

با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد

 

فرمودبابایش از او بهتر نباشد

مولود ازاو بابرکت تر نباشد

 

او آمد و ابن الرضایی کرد مارا

از برکت نامش خدایی کرد مارا

مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و

تاعرش بردو کبریایی کرد مارا

دست کریم این امام ذره پرور

یک عمر مشغول گدایی کرد مارا

صوت دل آرای مناجاتش سحر ها

سر مست جانان و هوایی کرد مارا

بوسیدن خال رطب دارش در این ماه

مهمان بزم باصفایی کرد مارا

یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او

هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا

از گوشه صحن و سرای کاظمینش

مست حسین و کربلایی کرد مارا

 

نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم

کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم

 

لبخند او آرامش جان رضاشد

یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد

سجاده بابا شده گهواره ی او

لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد

ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد

با غمزه ای جانانه جانان رضا شد

آمد که باقی مانده توحید باشد

با نام او شیعه مسلمان رضا شد

قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است

قد راست کرد اصل ارکان رضا شد

هر کس که از باب الجواد آمد زیارت

با دست پر مشمول احسان رضا شد

اما خدالعنت کند فامیل  بد را

که باعث قلب پریشان رضا شد

 

امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده

ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده

 

امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم

اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم

می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک

چله نشینی پای خَم کرده شرابم

امشب دخیل گوشه گهواره هستم

دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم

عشاق را گویم ازین پس تا قیامت

با نام اصلیم کنید اینسان خطابم

عالم همه دانند در کوی محبت

من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم

با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ

ششماه سردار خیام بوترابم

ای کاش همچون حق شناس پاک طینت

عبد علی اصغر کند  زهرا حسابم

 

حالا که غم الود گشته ناله هایم

انگار باب القبله ی کرب و بلایم

 

اورا خدا می خواست مه پاره ببیند

مسند نشین کنج گهواره ببیند

بر روی دستان پدر با کام عطشان

با روی خونین ، حنجری پاره ببیند

وقتکه جسمش روی دستان پدر بود

آقای عالم را چه بیچاره ببیند

یک عمر با زخمی که مانده روی سینه

دور حرم بانویی آواره ببیند

اما در آخر چون عموجانش ابالفضل

اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند

 

لب تشنگان  اشک را این طفل ساقیست

شش ماه تا قربانی ششماه  باقیست

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۱۲
← نعمتی →

باولای تو خدا بر شیعیان منت نهاد

یا علی بن الجواد(ع)

روزی ما را همان روز ازل دست تو داد

یا علی بن الجواد(ع)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۸:۳۷
← نعمتی →

السلام علیک یا هادی المضلین یا علی بن محمد

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

آیاکه شود باز ببینم وطنم را

آرام کنم سینه ی پر از محنم را

دلتنگ مناجات سحر های بقیعم

بامادر غمدیده بگویم سخنم را

از سوز عطش تار شده راه نگاهم

آخرچه کنم؟ لرزش دست و بدنم را

آتش زده بر جان و دلم صوت حزینی

سخت است تماشا کنم اشک حسنم را

آن روز که در گوشه ویرانه نشستم

لرزاند،غم عمه ی سادات تنم را

من کشته ی بی حرمتی بزم شرابم

با آنکه نبسته لب چوبی دهنم را

آن روز که آمد به میان حرف کنیزی....

سخت است که تفسیر نمایم سخنم را

ناموس خدا ، خیره سری ، چشم حرامی

سربسته گذارید بلای کهنم را

در این دم آخر به خدا یاد حسینم

زیرسرم آماده نهادم کفنم را

تشییع تن سالم من کار ندارد

غارت ننموده است کسی پیرهنم را

******

بغض دل خویش را هویدا کردند

خون بر جگر شیعه زهرا کردند

یک عده حرام زاده ی بی سروپا

توهین به امام هادی ما کردند

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۴:۴۵
← نعمتی →