عادتک الاحسان الی المسیئین
لذت اشک مناجات سحر ، مشهود است
حال آشفته دل از دیده تر مشهود است
منتی نه زکرم دست زمین خورده بگیر
همه جا سایه لطف تو به سر مشهود است
راه خود را سحری جانب ما مایل کن
دست خالی گدا وقت گذر مشهود است
حال و روز من هجران زده دیدن دارد
حال دلسوخته از آه جگر مشهود است
*هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
بین خاکستر پروانه هنر مشهود است
هرکه فانی نشود جام بقایش ندهند
مردی مرد به هنگام خطر مشهود است
من وتنهایی در قبر خودم میدانم
اوج بیچارگیم وقت سفر مشهود است
* دنبال جلوه کاملی برای این بیت میگشتم نگاهم به نیمه ماه رجب افتاد
آری زینب سلام الله علیها
کسیکه در آتش رضای خدا سوخت و خاکستر شد ولی تمام حقیقت عشق در این خاکستر تا قیامت زنده ماند
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش بین خاکستر پروانه هنر مشهود است
گردون قدش خمیده به پیش جلال تو
ای روشن از ضیاء تو هر صبح وشام ما
خورشید ذره ای به کنار هلال تو