← یا امام حسن→

دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۲۷ ق.ظ

غزل مصیبت امام حسن عسگری(علیه السلام)

باسلام خدمت دوستان لطفا این شعر را جایی استفاده کنید که حق آن ادا شود و شاعر را از دعای خیر محروم نفرمایید.یاحق

السلام علیک یا ابالحجه یاحسن بن علی

سامرا سُرمن رأی بودی

چند وقتی است سرد و دلگیری

داری ای خاک پر ز غم کم کم

بوی شهر مدینه می گیری

هر کجا رفته ام دم مغرب

حرم اهل بیت غوغا بود

نه،ولی سامرا غروب که شد

خالی از زائر و چه تنها بود

چلچراغی نبود دور ضریح

فرشهایش تمام خاکی بود

غربت این چهار قبر غریب

از بقیع و مدینه حاکی بود

همه دلخوشی ما این بود

لااقل یک حسن حرم دارد

حال قبری خراب و ویرانه

پیش این دیده ترم دارد

عمه و مادر امام زمان

قبرشان گر چه نیمه ویران بود

به خدا پانخورده چادرشان

نشده رویشان به ضربه کبود

هر کسی رفت حج بیت الله

بست احرام از برای طواف

یاد آقای سامرا باشد

بین هر ناله و دعای طواف

مثل پروانه در طواف شمع

پسری دور بستر بابا

پاک می کرد قطره های اشک

کم کم از دیده تر بابا

تا که گفت آب ظرف آب آورد

لب عطشان او تکان می خورد

کی به پیش نگاه این فرزند

بر دهان چوب خیزران می خورد

عمه ای بود و مادری هم بود

نه میان نگاه های حرام

وای از ماجرای بزم شراب

وای از ازدحام شهر شام

آستینها حجاب سر می شد

بین آن گیر و دار در بازار

چه کسی دیده است دعوای

زن و یک نیزه دار در بازار

انقدر نیزه را تکان ندهید

چونکه جا باز کرده در حنجر

زیر پایت نگاه کن نامرد

سرش افتاده باز بین گذر

 



نوشته شده توسط ← نعمتی →
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
← یا امام حسن→

اینجا صاحب خانه امام حسن مجتبی (علیه السلام) است
......................................
روز محشربنویسیدبه پیشانی ما لک لبیک حسن ؛
ذکرسربند مسلمانی ایرانی ما لک لبیک حسن
......................................
ممنونم از عطای کریمانه حسن
این رو سیاه را سگ کویش حساب کرد

مهمان به سر خوان نعیمم
همسایه سیدالکریمم
ghasem.ni@gmail.com
قاسم نعمتی

غزل مصیبت امام حسن عسگری(علیه السلام)

دوشنبه, ۸ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۲۷ ق.ظ

باسلام خدمت دوستان لطفا این شعر را جایی استفاده کنید که حق آن ادا شود و شاعر را از دعای خیر محروم نفرمایید.یاحق

السلام علیک یا ابالحجه یاحسن بن علی

سامرا سُرمن رأی بودی

چند وقتی است سرد و دلگیری

داری ای خاک پر ز غم کم کم

بوی شهر مدینه می گیری

هر کجا رفته ام دم مغرب

حرم اهل بیت غوغا بود

نه،ولی سامرا غروب که شد

خالی از زائر و چه تنها بود

چلچراغی نبود دور ضریح

فرشهایش تمام خاکی بود

غربت این چهار قبر غریب

از بقیع و مدینه حاکی بود

همه دلخوشی ما این بود

لااقل یک حسن حرم دارد

حال قبری خراب و ویرانه

پیش این دیده ترم دارد

عمه و مادر امام زمان

قبرشان گر چه نیمه ویران بود

به خدا پانخورده چادرشان

نشده رویشان به ضربه کبود

هر کسی رفت حج بیت الله

بست احرام از برای طواف

یاد آقای سامرا باشد

بین هر ناله و دعای طواف

مثل پروانه در طواف شمع

پسری دور بستر بابا

پاک می کرد قطره های اشک

کم کم از دیده تر بابا

تا که گفت آب ظرف آب آورد

لب عطشان او تکان می خورد

کی به پیش نگاه این فرزند

بر دهان چوب خیزران می خورد

عمه ای بود و مادری هم بود

نه میان نگاه های حرام

وای از ماجرای بزم شراب

وای از ازدحام شهر شام

آستینها حجاب سر می شد

بین آن گیر و دار در بازار

چه کسی دیده است دعوای

زن و یک نیزه دار در بازار

انقدر نیزه را تکان ندهید

چونکه جا باز کرده در حنجر

زیر پایت نگاه کن نامرد

سرش افتاده باز بین گذر

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۰۸
← نعمتی →

نظرات  (۳)

دمت گرم برادر
نتونستم تا آخر بخونم.
قبول باشد انشالله.
سلام علیکم
طیب الله
خدا بر توفیقات شما بیفزاید
لطفا برای شهادت ائمه دودمه قرار دهید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی