نوحه حضرت زینب سلام الله علیها
تماشایی شد حال زارم.غریب و تنها جان سپارم
کجایی ای داروندارم ....حسین جان
بین دستانم پینه بسته.شده زینب خیلی شکسته
شدم از هجران تو خسته...حسین جان
حسین جان...کجایی ببینی تو احوال من
به سینه بچسبانم این پیراهن....شده وقت رفتن
شده تمام گیسوی من سپید
خبرنداری زینب چه ها کشید
مقابل من راس تورا برید
یابن زهرا مظلوم کربلا
.........................
نرفته از یادم نگاهت.خودم دیدم در قتلگاهت
گرفته نیزه راه آهت....حسین جان
پر از خون شد ناگه دهانت.زهم وامیشد استخوانت
زبس باپادادند تکانت . حسین جان
واویلا....ضریح تنت زیر دست و پا بود
سرغارت پیرهن دعوا بود ....سرازتن جدابود
به خاک صحرا پاشیده پیکرت
به روی نیزه آواره شد سرت
جداجداشد رگهای حنجرت
یابن زهرا مظلوم کربلا
امان از شام و کوچه هایش.دهان هرز بچه هایش
یهودی های یی حیایش...واویلا
بگویم سربسته کلامی.به ماها شد بی احترامی
نگاه معنی دار شامی ....واویلا
واویلا...سرت را روی نیزه ها رقصاندند
به روی هوا آنقدر چرخاندند....که عقده نشاندند
قیامتی شد برپا میان ما
به پیش چشم ترسان بچه ها
سرتو افتاد در زیر دست وپا
......
امان از دروازه ساعات.تماشاشد ناموس سادات
گذر کردیم باچه مکافات....واویلا
به محملها پنچه کشیدند.به دور سرها میدویدند
زبسکه نامرد و پلیدند ...واویلا
واویلا...یکی زد صدا زخمیان خیبر
بگیرید همه انتقام حیدر...خصوصا ازآن سر
تمام سرها در کوچه ها شکست
شرار آتش برجان مانشست
دچشم خودرا سقا به نیزه بست