Unknown
یافاطمه الزهرا(س)
سر پروردگار یازهرا = صاحب اختیار یازهرا
بوده ای در بهشت قرب خدا = بانوی تاجدار یازهرا
ومن الماء کل شی حی = ای به خلقت مدار یازهرا
ای که باشد چو مصطفی و علی = مدح تو بیشمار یازهرا
جبرئیل و همه ملائکه اند = بر تو خدمتگذار یازهرا
ای بزرگی که با کنیز خویش = کرده تقسیم کار یازهرا
پر نمودی همیشه کیسه ی ما = بیش از انتظار یازهرا
بانویی را ندیده همتایت = گردش روزگار یازهرا
پشت گرمی حیدر کرار = بر علی اقتدار یازهرا
نقش سر بند فاتح خیبر = وسط کارزار یازهرا
شاهدم چهارچوب آن قلعه است = هیمن ذوالفقار یازهرا
کاشف الکرب عالم است علی = کاشف الکرب یار یازهرا
می برد یک نگاه پرمهرت = غم ز روی نگار یازهرا
رو به راه است زندگی علی = تا توئی خانه دار یازهرا
فیض بردند از نماز شبت = همه ایل و تبار یازهرا
میشود مثل عرش غرق نور = خانه روزی سه بار یازهرا
در قیامت که هر پدر ز پسر = می نماید فرار یازهرا
تازه آنجا زمان جلوه ی توست = با تمام وقار یازهرا
می شوی باجلال فاطمی ات = روی ناقه سوار یازهرا
دور تا دور تو ملائکه اند = جملگی پرده دار یازهرا
روبرو ، پشت سر ، یمین و یسار = هر سو هفتاد هزار یازهرا
میرسی با حریر سبز بدست = محضر کردگار یازهرا
کتب ا.. و نفسه الرحمه = گشته وقت قرار یا زهرا
هر که دارد به سینه حب علی = میکشد انتظار یازهرا
تا که دستش بگیری و با تو = بشود همجوار یازهرا
با چنین عزت و جلال و شکوه = با چنین اعتبار یازهرا
به دو دست بریده عباس = می کنی افتخار یازهرا
همچو مرغی که دانه برچیند = می شوی دست بکار یازهرا
بر گنهکارهای بی کس و کار = هم محلی گذار یازهرا
میشوی با تمام فاطمیون = بر جنان رهسپار یازهرا
مهر تو جلوه میکند صد جا = ای بزرگوار یازهرا
مانده ام با چنین مقام چرا = گشته ای بی مزار یازهرا
که هیف کوتاه بوده عمر شما = گل هجده بهار یازهرا
سینه ی تو بهشت احمد بود = شد به آتش دچار یازهرا
غنچه از شاخه با تکان افتاد = خانه شد لاله زا یازهرا
سر آن ضربه ای که تو خوردی = شیعه شد سوگوار یازهرا
آمدی تا به خویش ، در افتاد = بین آن گیر و دار یازهرا
میخ مگذاشت تا که تو خود را = بکشانی کنار یازهرا
میکنم این قصیده را کوتاه = با دلی داغدار یازهرا
کاش مهدی بیاید و گردد = آن مزار آشکار یازهرا
هر که با شعر من شکسته دلش = با همان انکسار یازهرا
از برای ظهور منتقمش = گوید از دل سه بار یازهرا
-------------